اختصاصی ساخت ویدئو تبلیغاتی از متن های شما

دیـوادیـوا عضو تأیید شده است.

مدیر ارشد دپارتمان کتاب + مدیر تالار کپیست
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
مدیر رسـمی تالار
منتقد ادبی
مـدرس
مترجم
مشاور
کپیـست
داور آکادمی
نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,448
پسندها
پسندها
8,550
امتیازها
امتیازها
503
سکه
2,257
☘️با سلام خدمت نویسندگان عزیز☘️

🔹بخش کتاب با همکاری تالار تدوین انجمن تصمیم بر ساخت ریلز های کوتاه اینستاگرامی گرفتند. این ویدئو ها باید زیر یک دقیقه باشند تا در اینستاگرام انجمن اپلود شوند. بازدید های زیادی خواهند گرفت و برای نویسنده های ما بهترین فرصت رو فراهم می کنند تا دیده شوند.

پس نویسنده هایی که مایل به ساخت ویدئو هستند یک دیالوگ‌ کوتاه از رمان، داستان، دلنوشته، دکلمه، اپیزود و هرچیزی که دارند حتی شعر، در این تاپیک ارسال کنند تا به دست تیم تدوین داده شود.

💢در صورتی که نوشته هاتون از رمان هست اسم رمان و اسم نویسنده رو ذکر کنید تا در ویدئو گذاشته شود. 💢

نویسنده های عزیزم تا فرصت هست از این امتیاز بسیار مفید نهایت استفاده رو ببرید.

با تشکر
|بخش کتاب، تالار تدوین|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بنده با پا گذاشتن در مسیر رونالدو شدن کلا مسیر زندگیم عوض شد و وارد حالت برزخ گونه ای از زندگی قرار گرفتم اکنون شخصی که خود را شماره یک جهان میداند روحیه اش در من اثر گذاشته است و غرورش نیز به من منتقل شده است و کلا زندگی ام دگرگون شده است وگرنه بنده خیلی شخصیت افتاده ای دارم
نام اثر:محمد رونالدو
نویسنده:محمد کمال آبادی فراهانی
 
آخرین ویرایش:
نام اثر: سراب مرگبار
نام نویسنده: امیر‌احمد
متن مورد نظر: باد بدن بی‌جانم را با ضربات و سیلی‌های شلاق‌مانندش نوازش می‌دهد، مهی از مرگ و تاریکی ساختمان‌های سوخته و خیابان‌‌های محو شده را تسخیر کرده است.
 
آخرین ویرایش:
بنده با پا گذاشتن در مسیر رونالدو شدن کلا مسیر زندگیم عوض شد و وارد حالت برزخ گونه ای از زندگی قرار گرفتم اکنون شخصی که خود را شماره یک جهان میداند روحیه اش در من اثر گذاشته است و غرورش نیز به من منتقل شده است و کلا زندگی ام دگرگون شده است وگرنه بنده خیلی شخصیت افتاده ای دارم

باد بدن بی‌جانم را با ضربات و سیلی‌های شلاق‌مانندش نوازش می‌دهد، مهی از مرگ و تاریکی ساختمان‌های سوخته و خیابان‌‌های محو شده را تسخیر کرده است.
اسم اثر و نویسنده هم بگید لطفا
ویرایش بزنید.
 
شاید اگر میخواستم که بگویم، هیچ چیز بر آن چیزی که بود، آگاه نبود. اگر توانستی ذهن ها را متلاطم کنی، عن قریب از جامعه دوری کن که اولین قربانی ذهن های متلاطم، بیدار کننده ی آنهاست.
دلنوشته متلاطم | اثر SAYE.mh
 
نویسنده: فاطیما بهرامی
نام رمان: ساوانا
تو در انتهای مغز من سنجاق شدی و من محکوم به فکر کردن به توام پس بمان تا حداقل چشم هایم گرم بماند رفتنت کالبدجسمم را منجمد میکند!
ما در تقدیر یک دیگر اسیریم این را بارها قلب هایمان از طریق چشم هایمان فریاد زده.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین