نقد دلنوشته غبطه مذبوح
عنوان:
غبطه مذبوح
پشیمانی که دیگر سودی ندارد و بی ثمر است.
دوکلمه ای و از کلیشه دور است.
با توجه به عنوان، دلنوشته باید راجب حسرت و اندوهی باشد که دیگر فایده ای ندارد و کار از کار گذشته است و با ژانر که تراژدی است همخوانی دارد و با توجه به ژانر عاشقانه ای که دارد خواننده حدس می زند که این حسرت در ارتباط با مع*شوق است.
مقدمه:
تصویر سازی به خوبی انجام شده و خواننده را جذب می کند.
کلمات به درستی کنار هم ردیف شده اند و در آخر نویسنده با جمله آخرش دوباره حسرتش را نمایان می کند.
دلنوشته:
نثرش مصنوع و متکلف است و برای بسیاری از خوانندگان درکش دشوار است.
می تواند مورد توجه طرفداران نثر مصنوع باشد اما برای عامه مردم خسته کننده می شود. دلنوشته هرچه روان تر و ساده نوشته شود بیشتر به دل می نشیند.
از آرایه های جان بخشی و تشبیه و استعاره به خوبی و به جا استفاده شده است
جملات سوالی و همچنین جملاتی که در «» قرار گرفته و مفهوم پررنگی را دربر داشتند نیز باعث زیبایی دوچندانش شده است.
سراب مرگبار
عنوان و مقدمه:
سراب مرگبار عنوان دو کلمه ای می باشد آغشته به حس مرگ را به خواننده القا می کند و با ژانر و
رمان همخوانی دارد اما معمولی و دم دستی است. می توانست زیبا تر باشد.
مقدمه به خوبی تصویر سازی شده.
به دلیل استفاده از کلمات شبه و روح، حواس حال و هوای مرگ به خواننده القا می شود و آرایه جانبخشی باعث زیبایی آن شده است.
رمان: جملات بلند هستند و باعث خستگی خواننده می شود و بهتر بود بین بند ها هم کمی فاصله ایجاد می شد تا خواننده اذیت نشود.
شروع آن کلیشه ای بود و درصد جذبش پایین است. انتظار می رفت شروع متفاوتی داشته باشد که برای خواننده جدید باشد و او را کنجکاو کند. اینکه یکی بگوید منتظرت بودم را بارها شنیده بودیم.
موجودات عجیب داخل
رمان باعث کنجکاوی مخاطب شده و ابهامات و سوالاتی که برای خواننده مطرح می شود ژانر تخیلی و معمایی را تایید می کند و فانتزی نیست.
فراموشی شخصیت اصلی
رمان کلیشه ای است ولی باز هم به آن حال و هوای مرموزی می دهد.
شخصیت های داخل
رمان بسیارند و بی فایده.
هیچ کار خاصی ندارند فقط هستند که باشند
رمان شما حس کافه نویسندگان کلیشه ای را به خواننده می دهد که حس می کند این را قبلاً خواننده است و
رمان شما را رد می کند.
می توانستید با موقعیت ها و اتفاقات متفاوت آن را جذاب کنید.
محور
رمان به طوری است که انگار شخصیت اصلی فقط دور خود می چرخد و اتفاق جالب و هیجان انگیزی رخ نمی دهد.