وااااااااااااااااااااااااااااای مرسیییییییییییییییخب خب من آمدم
موضوع داستانت رو دوست دارم، اینکه شخصیت یاسکا چه اتفاقاتی براش افتاده و چرا پدرش مرده واقعا جذبم کرد
فقط یک مشکل داری! بعضی جاها فعلت آخر جمله نیست، که اگر تو دیالوگ باشه موردی نیست اما تو مونولوگ افت قلم میاره
این مشکل حل شه عالیه دختر
قربونت برم گل دختروااااااااااااااااااااااااااااای مرسییییییییییییییی
حتما درستش می‌کنم عشق من
هاله‌ی مرگ که هنوز فعلا رو نوچع هاست تا ببینیم به بالادستی ها هم میرسه یا نهنمیدونم چرا هنوز هیچی نشده هاله مرگ دور سر جهانگیر احساس می‌کنم
خیلی ممنووووونتوصیف فضای روستا قبل از رفتن و تشبیهش به مرگ داداش اون دختره خیلی حرفه‌ای و قشنگ بود
برم بخونم ببینم چی نوشتینمیدونستم گفت و گو داری برای رمانت تو نمایت نظر دادم
اوووووو حالا مونده برسیم به قضایای عشقیهمون نظرم به اضافه اینکه حس می کنم این قراره عاشق یکی از گروه دشمنش بشه و جهانگیر هم شکست عشقی بخوره
شایدم جهانگیر خیانت کنه به یاسکا بره تو تیم رقیب
همون نوچه هم خوبه تا می‌تونی همه رو لته پار کنهالهی مرگ که هنوز فعلا رو نوچع هاست تا ببینیم به بالادستی ها هم میرسه یا نه
خیلی ممنووووون
خیلی می‌پسندم. ببینم چه میکنیهمون نوچه هم خوبه تا می‌تونی همه رو لته پار کن
رمان منم قراره کشت و کشتار وحشیانه‌ای داشته باشه عاشق اون قسمتشم
کشت و کشتار نهههههمون نوچه هم خوبه تا می‌تونی همه رو لته پار کن
رمان منم قراره کشت و کشتار وحشیانه‌ای داشته باشه عاشق اون قسمتشم
منم دلم نسوخت ولی خب خود دختره بیشتر مطرح بوداصنم دلم برا داداش دختره نسوخت
ای نامرد
