مشاوره مشاوره علائم نگارشی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع M I R A S
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
دقیق سه پارتن
چون به هم متصلن کوتاه به نظر میاد
خب اینا رو اوکی کن و پارت اول رو دوباره بفرست تا با هم دیگه مرور کنیم و در صورت لزوم، با هم دیگه درستش کنیم.
 
مانند همیشه فقط سکوت در جریان بود و او خسته از این سکوت.خسته از تکراری بودن روزهایش و این تنهایی بی رحمانه که چندین سال گریبانش شده بود. می دانست با تصمیمی که می گیرد، تمام زندگی اش زیر و رو خواهد شد. نه تنها زندگیش، بلکه وجودیتش هم تغییر می کرد. انجام این کار خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می ارزید. و شاید هم، نمی اریزد.
چه باید میکرد؟ چرا هیچکس نبود که راهنمایی اش کند؟
آهی کشید و از روی تخت بلند شد. مثل همیشه کاغذی برداشت و به بیست قسمت مساوی تقسیم کرد.
روی ده تا از آن ها کلمه ی «آره» و ده تای دیگر کلمه ی «نه» را نوشت. آن ها را تا زد و هر بیست تکه کاغذ را با هم مخلوط کرد.سپس سه تکه از آن ها را برداشت. تنها راهنمایش در روز های سخت، همین برگه ها بودند.
دو«آره» و یک«نه» و او به همین راحتی سرنوشتش را تعیین کرد.



- از این تصمیمت مطمئنی؟اما افسون، با این کار ممکنه بمیری.

به چشمان نگران جیدا خیره شد. چگونه می توانست به این دوست خیانت کند؟ آن هم دوستی که دلش را یک بار هم نشکسته بود.
نه.او باید هرچه سریع تر جلوی این احساسات را میگرفت. برای رسیدن به خواسته ها و هدفش، باید قید داشته هایش را می زد. حتی اگر این داشته ها بسیار کم و ناچیز بودند.
نفس عمیقی کشید تا ذهنش از این افکار خلاص شود و با آرامش ظاهری و همیشگی خود گفت:
- مطمئنم. نگران نباش. خودت خوب میدونی که من از پس خودم بر میام.

آری، جیدا میدانست که افسون از دوران کودکی کلاس های دفاع شخصی و تیراندازی زیادی رفته و علاوه بر این ها، بازیگری اش بسیار خوب است؛ اما باز هم نگران بود. دلش می خواست برای یک بار هم که شده، دوباره خنده های واقعی افسون را ببیند.
دلش افسون گم شده در کودکی را می خواست.
با صدایش دست از فکر کردن برداشت:
- چرا منو انتخاب کردین؟

مستقیم به چشمان افسون نگاه کرد و با لبخند گفت:
- نگاهت...

متوجه منظورش نشد. نگاهش؟ با چهره ای پر از سوال به جیدا خیره شد.جیدا با دیدن حالت چهره اش خنده ی کوتاهی کرد و ادامه داد:
- شاید تاحالا خودت اینو نفهمیده باشی ولی تو نگاهت چیزیه که... نمیدونم. نمیدونم چجوری بگم. واژه ای برای توصیفش پیدا نمیکنم ولی هر چی که هست، باعث میشه برام قابل اعتماد باشی. باعث میشه حس کنم تو از پس هرکاری برمیای.

از کودکی وقتی دیگران نظری درباره اش میگفتند گونه هایش سرخ می شد.
خجالت زده، معذب و خوشحال نمی شد.در واقع هیجان زده می شد. و الان مانند همیشه گونه هایش برجسته و سرخ شده بودند.
نمی دانست درجواب چه بگوید، برای همین سکوت کرد.
 
@رویاrnk


خیلی هم عالی شده عزیز، ممنون برای رعایت نکات؛
فقط یک سوال واسم پیش اومده و اونم اینه که چرا نیم فاصله‌ها رو رعایت نکردی؟


و خب حالا میریم سر وقت اصلاح پارت:
۱. یه جاهایی فاصله‌ی علائم نگارشی رو با کلمات بعدش رعایت نکردی.
۲. یه جاهایی هم مثل این،
این کار خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می ارزید. و شاید هم، نمی اریزد.
جاهایی که نیاز به ویرگول داشت، قرارش ندادی؛ اما به جاش، جایی که نیاز نبود، قرارش دادی؛
همچنین هیچ وقت یک علامت نگارشی مثل نقطه یا نقطه ویرگول یا حتی ویرگول، همراه با (و) نمیان.
الان درستش می‌کنم تا بهتر متوجه بشی:
این کار، خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می‌ارزید؛ شاید هم نمی‌ارزید.
۳. سعی کن بعد از علامت سه نقطه، یه علامت دیگه (نقطه، ویرگول، تعجب یا نقطه ویرگول) استفاده کنی؛ چون این کار علاوه بر زیبایی قلمت، باعث بهتر و روون‌تر شدن متن میشه.

در آخر هم،
خیلی خوشحالم از این که مشاوره‌ی رمانت رو بر عهده دارم؛ چون رمان قشنگی داری و خیلی هم با استعدادی؛
امیدوارم نتیجه رمانت خستگیتو از تنت در ببره.
قلمت سبز و مانا.
 
@رویاrnk


خیلی هم عالی شده عزیز، ممنون برای رعایت نکات؛
فقط یک سوال واسم پیش اومده و اونم اینه که چرا نیم فاصله‌ها رو رعایت نکردی؟


و خب حالا میریم سر وقت اصلاح پارت:
۱. یه جاهایی فاصله‌ی علائم نگارشی رو با کلمات بعدش رعایت نکردی.
۲. یه جاهایی هم مثل این،

جاهایی که نیاز به ویرگول داشت، قرارش ندادی؛ اما به جاش، جایی که نیاز نبود، قرارش دادی؛
همچنین هیچ وقت یک علامت نگارشی مثل نقطه یا نقطه ویرگول یا حتی ویرگول، همراه با (و) نمیان.
الان درستش می‌کنم تا بهتر متوجه بشی:
این کار، خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می‌ارزید؛ شاید هم نمی‌ارزید.
۳. سعی کن بعد از علامت سه نقطه، یه علامت دیگه (نقطه، ویرگول، تعجب یا نقطه ویرگول) استفاده کنی؛ چون این کار علاوه بر زیبایی قلمت، باعث بهتر و روون‌تر شدن متن میشه.

در آخر هم،
خیلی خوشحالم از این که مشاوره‌ی رمانت رو بر عهده دارم؛ چون رمان قشنگی داری و خیلی هم با استعدادی؛
امیدوارم نتیجه رمانت خستگیتو از تنت در ببره.
قلمت سبز و مانا.
من منظورتونو از نیم فاصله متوجه نمیشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
@رویاrnk


خیلی هم عالی شده عزیز، ممنون برای رعایت نکات؛
فقط یک سوال واسم پیش اومده و اونم اینه که چرا نیم فاصله‌ها رو رعایت نکردی؟


و خب حالا میریم سر وقت اصلاح پارت:
۱. یه جاهایی فاصله‌ی علائم نگارشی رو با کلمات بعدش رعایت نکردی.
۲. یه جاهایی هم مثل این،

جاهایی که نیاز به ویرگول داشت، قرارش ندادی؛ اما به جاش، جایی که نیاز نبود، قرارش دادی؛
همچنین هیچ وقت یک علامت نگارشی مثل نقطه یا نقطه ویرگول یا حتی ویرگول، همراه با (و) نمیان.
الان درستش می‌کنم تا بهتر متوجه بشی:
این کار، خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می‌ارزید؛ شاید هم نمی‌ارزید.
۳. سعی کن بعد از علامت سه نقطه، یه علامت دیگه (نقطه، ویرگول، تعجب یا نقطه ویرگول) استفاده کنی؛ چون این کار علاوه بر زیبایی قلمت، باعث بهتر و روون‌تر شدن متن میشه.

در آخر هم،
خیلی خوشحالم از این که مشاوره‌ی رمانت رو بر عهده دارم؛ چون رمان قشنگی داری و خیلی هم با استعدادی؛
امیدوارم نتیجه رمانت خستگیتو از تنت در ببره.
قلمت سبز و مانا.
الان که اشتباهاتمو گفتین وقتی جمله رو خوندم تازه متوجه شدم چقدر بد نوشته بودمش

فکر کنم بهتر باشه قسمت«شاید هم نمی ارزید» رو پاک کنم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
@رویاrnk


خیلی هم عالی شده عزیز، ممنون برای رعایت نکات؛
فقط یک سوال واسم پیش اومده و اونم اینه که چرا نیم فاصله‌ها رو رعایت نکردی؟


و خب حالا میریم سر وقت اصلاح پارت:
۱. یه جاهایی فاصله‌ی علائم نگارشی رو با کلمات بعدش رعایت نکردی.
۲. یه جاهایی هم مثل این،

جاهایی که نیاز به ویرگول داشت، قرارش ندادی؛ اما به جاش، جایی که نیاز نبود، قرارش دادی؛
همچنین هیچ وقت یک علامت نگارشی مثل نقطه یا نقطه ویرگول یا حتی ویرگول، همراه با (و) نمیان.
الان درستش می‌کنم تا بهتر متوجه بشی:
این کار، خطر، ترس و درد زیادی به همراه داشت؛ اما می‌ارزید؛ شاید هم نمی‌ارزید.
۳. سعی کن بعد از علامت سه نقطه، یه علامت دیگه (نقطه، ویرگول، تعجب یا نقطه ویرگول) استفاده کنی؛ چون این کار علاوه بر زیبایی قلمت، باعث بهتر و روون‌تر شدن متن میشه.

در آخر هم،
خیلی خوشحالم از این که مشاوره‌ی رمانت رو بر عهده دارم؛ چون رمان قشنگی داری و خیلی هم با استعدادی؛
امیدوارم نتیجه رمانت خستگیتو از تنت در ببره.
قلمت سبز و مانا.
من هم خیلی خوشحالم که شما مشاورم هستید✨
ممنون از نظرتون🌻
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
من منظورتونو از نیم فاصله متوجه نمیشم
ببین بعصی کلمات اگه یک سره نوشته بشند و یا از هم زیاد فاصله بگیرند، ممکنه که تو خوندن یا حتی معنی مشکل ایجاد کنند؛ برای همین در این جور جاها از نیم فاصله استفاده میشه.
مثل کلمه‌ی می‌گیرد؛
میگیرد (غلط)
می گیرد (غلط)
می‌گیرد (درست)
 
در واقع من ایده های خیلی بزرگ تر و متفاوتی برای نوشتن رمان دارم.
ولی تصمیم گرفتم با کوچک ترینش شروع کنم و وقتی قلمم بهتر شد از اونا استفاده کنم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
ببین بعصی کلمات اگه یک سره نوشته بشند و یا از هم زیاد فاصله بگیرند، ممکنه که تو خوندن یا حتی معنی مشکل ایجاد کنند؛ برای همین در این جور جاها از نیم فاصله استفاده میشه.
مثل کلمه‌ی می‌گیرد؛
میگیرد (غلط)
می گیرد (غلط)
می‌گیرد (درست)
ممنون الان متوجه شدم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: M I R A S
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین