شب نویس | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

در مه‌آلودِ هوای خیسِ غم‌آور
من در این‌جا مانده‌ام خاموش
بر جا ایستاده، سرد!

 

[Lidiya]

میخوام امشب قصه ی زندگیمو براتون بگم
ب نام خدا دلیل زندگی کردنم رف:)

 

[Lidiya]

حکم دل بود ما حواسمون نبود هی خشت رو خشت میذاشتیم

 

[Lidiya]

وقتی نیستی
همــه چیز
رسانای دلتنگیست ...

 

[Lidiya]

این زندگی غمزده غیرت از قفسی نیست

تنها نفسی هست ولی هم نفسی نیست

این قدر نپرسید کجا رفت و کی آمد

اشعار پراکنده من مال کسی نیست #مریم_حیدرزاده #تینا

 

[Lidiya]

آدم با بعضی رفیقا که دعوا میکنه
تازه میفهمه چقد دشمن بودن

 

[Lidiya]

همه راه‌ها ‏به تو ختم می‌شوند. ‏حتی آن‌ها که ‏برای از یاد بردنت ‏طی کرده‌ام !

 

[Lidiya]

غمی افتاده بر جانم که درمانش نمی دانم ! دلم را برده یاری که ، وصالم را نمی خواهد

 

[Lidiya]

و گاهی میخواهم فریاد بزنم و بگویم:
که دلم پیش او مانده است.

 

[Lidiya]

کاش اینده فقط "تو"باشی !
اینده ی "بی تو" را درجهانی دگر ارزومندم ...♡
در جهان مردگان . ??