مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل

دامبلرد

کاربر خودمانی
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
320
پسندها
پسندها
3,281
امتیازها
امتیازها
183
سکه
210

موضوع مقاله: یک جسد مومیایی شده در کافه نویسندگان کشف شد!!

گزارشی از یک کشف تاریخی در عمق انجمن

درست در یک شب طوفانیِ اینترنتی، زمانی که حتی ناظرها هم از تالار بیرون نرفته بودند تا مبادا تگ‌های جدید از آسمان ببارد، حادثه‌ای رخ داد.
یکی از ژورنالیست‌ها @رهگذر شب که طبق شایعات، همیشه با دمپایی و فنجان قهوه رویت می‌شد هنگام مرتب‌سازی بایگانی‌های قدیمی در بخش « خانه مجله »، با چیزی برخورد کرد.
نه! فایل نبود، مقاله نبود، حتی یک یادداشت نصفه هم نبود؛ بلکه... تابوت بود.
با کلیک راست و انتخاب گزینه‌ی “باز کن با محتاطی”، درِ تابوت گشوده شد، و بله... موجودی در آن بود!
کسی که صورتش با تگ‌های «در انتظار بازبینی» پوشانده شده بود، لباسی از کاغذ تایم‌نیوز بر تن داشت، و در دستش یک قلم خشک‌شده‌ی بدون جوهر بود.

ژورنالیستی از دوران پارینه‌کلیک!

مومیایی نامبرده، طبق تحقیقات اولیه، متعلق به یکی از ژورنالیست‌های افسانه‌ای انجمن بوده که آخرین مقاله‌اش را در دوران “پیش از نوتیفیکیشن” منتشر کرده. برخی می‌گویند او همان است که زمانی ده مقاله در یک هفته تحویل داده، و برخی دیگر باور دارند او تنها کسی بوده که واقعاً راز سیاهِ بخش «شهر کاریکلماتور» را می‌فهمیده است.
 
باستان‌نویسان انجمن با جدیت وارد عمل شدند. ناظرها مجهز به خط‌کش و غلط‌گیر، ژورنالیست‌ها با لپ‌تاپ‌هایی پر از تب‌های باز و مدیر انجمن @سوتـه دلـآن با کت چرمی قرمز رنگش، همگی به محل حادثه رفتند. حتی گزارشگر افتخاری با موبایلش زنده‌پخش کرد و نوشت:
«عطر خاک روزنامه‌ی کاغذی پیچیده در فضا، اوم داریم به ریشه‌ها برمی‌گردیم.»
 
انجمن به لرزه افتاد.

تا چند ساعت، دکه روزنامه تعطیل شد، خانه مجله در سوگ نشست، و دفترکار ژورنالیست‌ها به جای نوشتن، فقط شمع روشن می‌کردند.
مردم می‌پرسیدند:
- آیا واقعاً از او مقاله‌ای باقی مانده؟ آیا می‌شود میراثش را منتشر کرد؟
در این میان، برخی با ذوق فراوان خواستند که آثارش را در بخش «جدیدترین آثار» منتشر کنند، اما با مخالفت جدی بخش «دفتر مقاله» مواجه شدند. چرا؟ چون باستانی بودن آثارش به حدی بود که دستور زبانش از «فارسی باستان» هم پیچیده‌تر بود. یک جمله‌ی او چنین بود:
«از بهر آن‌که ژورنال را زنده نگه دارم، تا سه سحرگاه مقاله نوشتم و همچنان بیدار ماندم، ای هم‌قلمان!»
ناگهان یکی از نویسندگان @هویار انجمن داد زد:
- سوس ماس!
 
عقب
بالا پایین