حیله گر، زهدنمایی بس کنظن نیکو بر بر اخوان صفا
گرچه آید ظاهرا زیشان جفا
این خیال و وهم بد چون شد پدید
صد هزاران یار را از هم برید
ح لطفا
حق غنی است برو پیش غنی
حیله گر، زهدنمایی بس کنظن نیکو بر بر اخوان صفا
گرچه آید ظاهرا زیشان جفا
این خیال و وهم بد چون شد پدید
صد هزاران یار را از هم برید
ح لطفا
از طرفت حرف ی رو انتخاب میکنمحیله گر، زهدنمایی بس کن
حق غنی است برو پیش غنی
سربده در راه جانان جان به کف سرباز باشاز طرفت حرف ی رو انتخاب میکنم
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
س لطفا
ذره شو صحرا مشو گر عاقلیوصف حسن تو چه گویم؟ که ز اسباب جمال
هر چه باید همه در حد کمالست ترا
ذ
غمزه دوست نشاید که من ارزان بدهم صد طبیب آمد ندانست دردِ اين شوريده دل
كيستى تا آمدي صد دردِ ما درمان بِشد
غ
پشت پایی زده بر هستی و فرزانه شویمثمری گر ندهد آه فغان خواهد داد
اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد
پ لطفا