اختصاصی دفتر تمرین نویسندگی| blue lady

[HADIS.HPFHADIS.HPF عضو تأیید شده است.]

به نام خدا

نویسنده‌ی محترم @blue lady

در این تاپیک، تمرینات محول شده از سمت کارگاه آموزش رمان نویسی را قرار دهید.
امید است که روند کار مورد رضایت شما قرار گیرد.

مدرس دوره: @Azaliya
از ارسالِ پست اسپم خودداری نمایید.

با تشکر
|مدیریت بخش کتاب|​

 

[blue lady]

تمرین اول: رهبر زن رمانم(اقلیم تباهی)
مشخصات: هلنا ۲۶ ساله جنسیت مونث
تایپ شخصیتی:ISFJ
مشخصات ظاهری: قد ۱۶۹،چشم‌های مشکی، موهای خرمایی، صورت ظریف و لاغر با خال کوچک زیز ابرو
نکته: به دلیل ژانر فانتزی شخصیت در دو فصل دوم با ظاهرهای متفاوت قرار ظاهر بشه.
ظاهر شخصیت فصل دوم: قد ۱۶۹،چشم‌های آبی کریستالی، موهای سفید و مایل به نقره‌ای، شباهت کم به ظاهر قبلی در ته چهره و داشتن همان جزئیات چهره‌قبلی و خال زیر ابرو
گذشته شخصیت: یک سانحه‌ی تصادف در جاده که راننده بود و همه خانوادش رو از دست می‌ده. خودش هم با فداکاری پدرش جون سالم به در می‌بره. حس گناه اون رو تا پای نابودی می‌بره اما همان حس هم باعث نجاتش میشه.

 

[blue lady]

سلام تمرین دوم
«هری پاتر»

هدف: شناخت مسیر تحول شخصیت از طریق تحلیل و نشان دادن چگونگی رشد هری از کودکی ترسیده و تنها به قهرمانی که برای خانواده و دوستانش مسئولیت می‌پذیرد.


روش: تحلیل مرحله‌ای زندگی و انتخاب‌های مهم هری؛ بررسی زخم/باور اولیه، جرقهٔ تغییر، تصمیم‌های کلیدی و وضعیت نهایی.


نقطه شروع شخصیت: پسر یتیم و کم‌اطمینان که در خانوادهٔ دارسلی‌ها مورد تحقیر است؛ احساس تعلق‌نداشتن و ترس از بودنِ «مختلف».


زخم یا باور دروغین: باور به اینکه او بی‌ارزش است، متعلق به کسی نیست و تنها از خودش برمی‌آید که به تنهایی باید با مشکلات مبارزه کند.


نقطه تحول: ورود به هاگوارتز و کشف اینکه آدم‌هایی هستند که او را می‌پذیرند و سپس مواجهه با انتخاب‌های اخلاقی بزرگ (مثلاً روبه‌رو شدن با ولدرمورت، فداکاری دوستان و مرگ‌های نزدیک) که به او نشان می‌دهد وابستگی به دیگران نه ضعف که قوت است.


انتخاب‌های کلیدی:

• پذیرفتن دوستی و حمایت از رو*ن و هرماینی به‌جای کناره‌گیری.
• تصمیم به جست‌وجوی هوروکراکس‌ها و قبول خطر بزرگ برای نجات دیگران.
• انتخاب نهایی برای رویارویی و پذیرفتن مرگِ محتمل به‌عنوان راهِ شکست ولدرمورت (فداکاری آگاهانه).

وضعیت نهایی: فردی شجاع، مسئول و متصل به دیگران که به‌خاطر ارزش‌هایش عمل می‌کند؛ باورهای دروغینِ اولیه (بی‌ارزشی و تنهایی مطلق) کنار رفته و هویتی مبتنی بر روابط، مسئولیت و فداکاری شکل می‌گیرد