نور کمسوی غروب. خلسهی پردههای مخملی. سکوتی آکنده از وزن تاریکی. بوی کاغذهای کهنه. لحظهای گمشده در بیانتها. رنگهای سرد و گرم در تعادل نامرئی. زمزمهی سکوت. انتظاری سنگین همچون بارانهای خشک. تنهایی گنگ در میان انبوهی از سایهها. زمان چون آیینهای مات، متوقف در قاب ابهام. جهانی بزرگ، محصور در گوشهای تاریک. تلاقی روشنایی و سایه. فریادهای خاموش در تار و پود سکوت. سایههای سنگین بر چهرهی نیمرخ. مردی در دل سایهها. موج موهای خاکستری. نگاه ژرف و خاموش. پیکری خمیده در حصار سنگین تنهایی و اندوهی بیانتها. دستهایی لرزان در آغوش سیگار. لباسی رنگ باخته، آغشته به غبار زمان. بوی دود و تصویری از نبرد درونی. لمس خاطرات فراموششده. هالهای از اندیشههای درهمتنیده. ناگفتههای سنگفرش شده در دل. تنهایی گسسته از زمان. وجودی میان سکوت و نور. نمایشی از رازهای ناگشوده. حضور مسحورکننده و رازآلود.