همگانی گپ و گفت با طعم کتاب | جادوی فکر بزرگ

AlirixAlirix عضو تأیید شده است.

مدیر تالار نویسندگان + مدیر آزمایشی تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر رسـمی تالار
مدیر آزمایـشی تالار
نوشته‌ها
نوشته‌ها
695
پسندها
پسندها
3,020
امتیازها
امتیازها
258
سکه
4,177
به نام حق.

با عرض ادب و احترام این تایپک در جهت بحث و گفتوگو برای کتاب منتخب سومین چالش کتابخوانی 1404 زده شده است
لذا از ارسال هرگونه پیام نا مرتبط جدا خودداری فرمایید.
با تشکر -118-"{}

 
هنوز کامل نخوندم ولی یه فکری هست که نمی‌ذاره بیشتر پیش برم.
ببین من هیچ وقت خودم یا کارم رو کوچیک ندیدم، از این کتابها هم کما بیش زیاد خوندم و خیلی وقته که این دسته از موضوعات رو زرد می‌دونم.
برای آدم‌های کمال‌طلبی مثل من خوندن این کتابا می‌تونه زهرآگین باشه و از اونور بوم بندازتشون پایین.
همیشه افراط و تفریط مهمه و این که بخوای فکر بزرگ داشته باشی همونطور که اولش تو مقدمه گفته بود:« همه‌ی ما بیش از این که خودمون متوجه باشیم. محصول تفکرات پیرامونمون هستیم.» گاهی خودمون هیچ تاثیری در سرنوشت یا تقدیرمون نداریم. هزار سال دست و پا زدن میون مرداب افکار پوسیده و تلاش برای تغییر شرایط فقط ادم رو خسته و پیر می‌کنه. سپردن خیلی از اعسار به جریان زندگی و نجنگیدن بهترین راه حله.
پیشنهاد می‌کنم رها کن از آنی دوک رو بخونید.
 
هنوز کامل نخوندم ولی یه فکری هست که نمی‌ذاره بیشتر پیش برم.
ببین من هیچ وقت خودم یا کارم رو کوچیک ندیدم، از این کتابها هم کما بیش زیاد خوندم و خیلی وقته که این دسته از موضوعات رو زرد می‌دونم.
برای آدم‌های کمال‌طلبی مثل من خوندن این کتابا می‌تونه زهرآگین باشه و از اونور بوم بندازتشون پایین.
همیشه افراط و تفریط مهمه و این که بخوای فکر بزرگ داشته باشی همونطور که اولش تو مقدمه گفته بود:« همه‌ی ما بیش از این که خودمون متوجه باشیم. محصول تفکرات پیرامونمون هستیم.» گاهی خودمون هیچ تاثیری در سرنوشت یا تقدیرمون نداریم. هزار سال دست و پا زدن میون مرداب افکار پوسیده و تلاش برای تغییر شرایط فقط ادم رو خسته و پیر می‌کنه. سپردن خیلی از اعسار به جریان زندگی و نجنگیدن بهترین راه حله.
پیشنهاد می‌کنم رها کن از آنی دوک رو بخونید.
حرفت متین ولی خوندن این کتاب کم لطفی به خودت حساب نمیشه. بخونش شاید نظرت عوض شد
 
هنوز کامل نخوندم ولی یه فکری هست که نمی‌ذاره بیشتر پیش برم.
ببین من هیچ وقت خودم یا کارم رو کوچیک ندیدم، از این کتابها هم کما بیش زیاد خوندم و خیلی وقته که این دسته از موضوعات رو زرد می‌دونم.
برای آدم‌های کمال‌طلبی مثل من خوندن این کتابا می‌تونه زهرآگین باشه و از اونور بوم بندازتشون پایین.
همیشه افراط و تفریط مهمه و این که بخوای فکر بزرگ داشته باشی همونطور که اولش تو مقدمه گفته بود:« همه‌ی ما بیش از این که خودمون متوجه باشیم. محصول تفکرات پیرامونمون هستیم.» گاهی خودمون هیچ تاثیری در سرنوشت یا تقدیرمون نداریم. هزار سال دست و پا زدن میون مرداب افکار پوسیده و تلاش برای تغییر شرایط فقط ادم رو خسته و پیر می‌کنه. سپردن خیلی از اعسار به جریان زندگی و نجنگیدن بهترین راه حله.
پیشنهاد می‌کنم رها کن از آنی دوک رو بخونید.
کلا کتاب زیاد نوشته شده در این موارد
یه زمانی کتاب‌ها روانشناسی و علمی بود و اون زمان سایت‌های خارجی که می‌دید سمت و سوی انگیزشی داشت.
کتاب‌های اینچنین که الان بسیار زیاد هست کتاب‌های انگیزشی هستند ینی شما را به سمت و سویی که می‌خواین هول میدن.
این یک سمت یا نگرش به اینجور کتاب‌هاست، از زاویه دیگه، ما ۷ سطح آگاهی داریم و هر فرد در سطح خاص خودش هست، شما ممکنه یک کتاب بخونی و یه جرقه تو ذهنت بخوره، ممکنه یه کتاب دیگ بخونی و به نظرت بی‌اهمیت باشه و هر دو کتاب دارن یه مفهوم رو می‌رسونن, بستگی داره در چه سطحی باشی.
البته یکم اینی که میگم پیچیده‌است اما توصیه میکنم کتاب‌های انگیزی که آلات باب شده رنگ بهش می‌دن رو با این نگرش بخونی و به محض اینکه ایده‌ای به ذهنت رسید اون رو یادداشت کنی.
از اونجایی که سن کمی داری، ذهنت برای دریافت ایده‌های عجیب غریب بازتره
 
خواهشا همراه با تیم برید جلو.
خب شرمنده چون من عادت کردم سریع بخونم، در کل پس از پایان نظرم رو میگم و یا یکی دیگه از کتاب‌های کاندید رو میخونم یا صبر می‌کنم چالش چهارم شروع بشه
(دارم فکر میکنم شاید بد نباشه تو انجمن آموزش تندخوانی بذارم، بدرد همه هم میخوره)
 
خب شرمنده چون من عادت کردم سریع بخونم، در کل پس از پایان نظرم رو میگم و یا یکی دیگه از کتاب‌های کاندید رو میخونم یا صبر می‌کنم چالش چهارم شروع بشه
(دارم فکر میکنم شاید بد نباشه تو انجمن آموزش تندخوانی بذارم، بدرد همه هم میخوره)
یه کتاب دیگه بخونید. چون اگه قرار باشه هرکس تا هرجایی که دلش خواست بخونه، نظم بهم میخوره.
تو دوره قبلی هم شاهد این اتفاق بودیم. ممنون از درک و همراهیتون -118-"{}
 
خوندم و از این دوتا نکته که قلم گرفتم واقعا خوشم اومد. راستش منم یه موقعیت کاری رو با همین عنوان که ترسیدم از دست دادم.
دقیقاً همون روزی بود که حسابی با خودم جنگیده بودم و توی دلم گفتم که اصلا مگه من مدرک دارم؟ من حتی دیپلم ندارم. فولانی خیلی بهتر از منه...

این‌که الان اینجام و با وجود این که فکرای منفی توی سرم بود و هنوزم هست، اینکه الان مدیر تالار تایپ رمان هستم، بهم احساس خوبی میده، این که بعد از یه شکست تونستم خودم و جمع و جور کنم خیلی خوبه. نمی‌دونم دقیقاً این کار به چه دردم می‌خوره، یه رزمه‌ی کاری محسوب میشه؟ یا من می‌تونم بعدها چند تا کتاب چاپ کنم؟ و به امروز برگردم و به خودم از این که کوتاه نیومدم و ادامه دادم افتخار می‌کنم؟ یا نه. از هیچ کدوم این‌ها خبر ندارم. ولی این کتاب تاحالا که تونست توجهم و جلب کنه. جالب بود. smilies
ممنون برای این که پیشنهاد کردید بخونمش. -118-"{}
 
  • rose
واکنش‌ها[ی پسندها]: Alirix
عقب
بالا پایین