درود بر شما، کتاب «جادوی فکر بزرگ» نوشتهی دکتر دیوید شوارتز، یه اثر کلاسیک و خیلی مهم تو حوزهی خودسازی به حساب میاد.
این کتاب روی قدرت باور تأکید میکنه و به خوانندههاش یاد میده که بهونهها رو بذارن کنار و یه طرز فکر بزرگ و جاهطلبانه داشته باشن.
حرف اصلی کتاب اینه که میزان موفقیت ما رو کیفیت فکرهامون مشخص میکنه، نه فقط هوش یا استعداد ذاتی که داریم. شوارتز تو این کتاب راهکارهای خیلی ساده و عملی هم برای بالا بردن اعتماد به نفس، روبرو شدن با ترسها، و داشتن یه جور خلاقیت کاربردی تشویق میکنه.
راستش اولش خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. ولی خب در مواجهه با چالشهای دنیای امروز، انگار نیاز به یه آپدیت اساسی داره.
نقطه ضعف اصلیش اینه که تقریباً فقط روی «فرد» تمرکز کرده؛ در صورتی که واقعیتهای بیرون (مثل تبعیضهای سیستماتیک؛ مثلاً قضاوت کردن آدمها بر اساس جنسیت، قیافه، لباس یا نژادشون) موانعی رو ایجاد میکنن که خیلی قویتر از شک و تردیدهای درونی ماست. البته من نمیتونم نقد کلی برای این کتاب بیارم چون گاهی راه حلهای خوبی میده.
مثلا در رابطه با همین موضوع:

شوارتز میگه:«سنگ بزرگ نشونهی نزدنه.» این اصل به ما یادآوری میکنه که تمرکزمون باید روی «عملکردی باشه که عملاً انجام دادیم و نتیجهاش ثابته»، نه اینکه نگران قضاوتهای سطحی و الکی بقیه باشیم. خیلی از آدمها با قضاوت تو(شخص حقیقی) سعی میکنن کمبودهای خودشون رو پنهون کنن. و خب تا حدودی میشد گفت راه حلی موقتی خوبی هست.
چند جا هم در رابطه با وجدان صحبت کرد که من خیلی خوشم اومد ازش.
چند جا هم از اهمیت برابری شخصیتی گفته بود این که از زیر دست خود حتما تشکر کنید.
و من فکر کردم که یک آدم فهیم و عاقل و با تربیت قطع به یقین همچین چیزهایی رو میدونه. البته که به قول شما خوندن این چیزا هیچ ضرری برامون نداره.
در نهایت من جواب سوالم رو گرفتم که نباید چون دیپلم نداشتم دست رد به اون شغل میزدم. چون بهرحال اون شخص یک توانایی در من دیده بود که این پیشنهاد رو به من داده بود.
راستش دقیقاً متوجه این موضوع هستم که من همیشه پیش از این که یک خرابکاری بزرگ بکنم پا پس میکشم. یا مثلا یه مقامی رو قبول کردم میگم مسئولیتش با خودتونه من راحت کنار میکشم. این از نا بلدی من بود. و برای همین خیلی زود هم عذر خواهی کردم و گفتم تمام تلاشم رو میکنم.
دیگه همین ممنون از این که این کتاب رو معرفی کردید. میخواستم زودتر بفرستم ولی فراموش شد و پیشنویسهام هم پاک شدن.
این کتاب روی قدرت باور تأکید میکنه و به خوانندههاش یاد میده که بهونهها رو بذارن کنار و یه طرز فکر بزرگ و جاهطلبانه داشته باشن.
حرف اصلی کتاب اینه که میزان موفقیت ما رو کیفیت فکرهامون مشخص میکنه، نه فقط هوش یا استعداد ذاتی که داریم. شوارتز تو این کتاب راهکارهای خیلی ساده و عملی هم برای بالا بردن اعتماد به نفس، روبرو شدن با ترسها، و داشتن یه جور خلاقیت کاربردی تشویق میکنه.
راستش اولش خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. ولی خب در مواجهه با چالشهای دنیای امروز، انگار نیاز به یه آپدیت اساسی داره.
نقطه ضعف اصلیش اینه که تقریباً فقط روی «فرد» تمرکز کرده؛ در صورتی که واقعیتهای بیرون (مثل تبعیضهای سیستماتیک؛ مثلاً قضاوت کردن آدمها بر اساس جنسیت، قیافه، لباس یا نژادشون) موانعی رو ایجاد میکنن که خیلی قویتر از شک و تردیدهای درونی ماست. البته من نمیتونم نقد کلی برای این کتاب بیارم چون گاهی راه حلهای خوبی میده.
مثلا در رابطه با همین موضوع:

شوارتز میگه:«سنگ بزرگ نشونهی نزدنه.» این اصل به ما یادآوری میکنه که تمرکزمون باید روی «عملکردی باشه که عملاً انجام دادیم و نتیجهاش ثابته»، نه اینکه نگران قضاوتهای سطحی و الکی بقیه باشیم. خیلی از آدمها با قضاوت تو(شخص حقیقی) سعی میکنن کمبودهای خودشون رو پنهون کنن. و خب تا حدودی میشد گفت راه حلی موقتی خوبی هست.
چند جا هم در رابطه با وجدان صحبت کرد که من خیلی خوشم اومد ازش.
چند جا هم از اهمیت برابری شخصیتی گفته بود این که از زیر دست خود حتما تشکر کنید.
و من فکر کردم که یک آدم فهیم و عاقل و با تربیت قطع به یقین همچین چیزهایی رو میدونه. البته که به قول شما خوندن این چیزا هیچ ضرری برامون نداره.
در نهایت من جواب سوالم رو گرفتم که نباید چون دیپلم نداشتم دست رد به اون شغل میزدم. چون بهرحال اون شخص یک توانایی در من دیده بود که این پیشنهاد رو به من داده بود.
راستش دقیقاً متوجه این موضوع هستم که من همیشه پیش از این که یک خرابکاری بزرگ بکنم پا پس میکشم. یا مثلا یه مقامی رو قبول کردم میگم مسئولیتش با خودتونه من راحت کنار میکشم. این از نا بلدی من بود. و برای همین خیلی زود هم عذر خواهی کردم و گفتم تمام تلاشم رو میکنم.
دیگه همین ممنون از این که این کتاب رو معرفی کردید. میخواستم زودتر بفرستم ولی فراموش شد و پیشنویسهام هم پاک شدن.