چالش [ تمرین نویسندگی ]2️⃣1️⃣

ورود برای عموم آزاد است.




همراه شما هستیم با سری بیست و یکم چالشهای نویسندگی.
اگر قرار بود جمله ای بنویسی که شخصیت داستان با یه شوخی، دردش رو پنهون میکنه چی مینوشتی؟
نمک!
نه میلی ندارم چون زندگی نمک خودش هی یادآور چاشنی زندگیم می‌کنه.

مزه غذا چطوره؟!
خوبه.
تلخ نیست حس میکنم شورم هست!
نه چون زندگیم مزه های واقعی از یادم برده.
 
ورود برای عموم آزاد است.




همراه شما هستیم با سری بیست و یکم چالشهای نویسندگی.
اگر قرار بود جمله ای بنویسی که شخصیت داستان با یه شوخی، دردش رو پنهون میکنه چی مینوشتی؟
قهوه‌ت تلخه؟»
– «نه، فقط دیگه شیرینی رو باور نمی‌کنم
ورود برای عموم آزاد است.




همراه شما هستیم با سری بیست و یکم چالشهای نویسندگی.
اگر قرار بود جمله ای بنویسی که شخصیت داستان با یه شوخی، دردش رو پنهون میکنه چی مینوشتی؟

.
 
امیر: میشه بگی این چه کوفتیه دیگه دادی به خورد من!
محمد: بابا بشین سر سفره نونتو بخور خدا رو هم شکر کن.
امیر با پوزخند: خدا؟! اگه خدا می‌خواست با شکرگزاری ما نعمت رو برامون افزون کنه که الان به جای این کاسه آب، یه دیس کباب جلومون بود.
محمد (با خنده‌ای زورکی):
کباب که چی؟ آخرش هممون یه لقمه خاک می‌شیم.
امیر (نگاه به کاسه‌ی آب):
آره... فقط بعضیا زودتر می‌رن سر سفره‌ش.
محمد:
باز شروع نکن، ننه‌ات می‌فهمه باز دلش می‌گیره.
امیر (با خنده):
ننه دلش که خیلی وقته گرفته، فقط یادش رفته ولش کنه.
 
عقب
بالا پایین