نظارت همراه رمان بی زمان | ناظر : زهرا سلطانزاده

نوشته‌ها
نوشته‌ها
4,974
پسندها
پسندها
12,450
امتیازها
امتیازها
648
سکه
3,789
نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در
غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک
ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید

نویسنده: @Sonia74
ناظر: @زهرا سلطانزاده
لینک تاپیک تایپ:

 
آخرین ویرایش:
سلام عزیزم خوبی لطفا بعداز هر پارت گذاری در این تاپیک اعلام کن❤️🌚
 
سلام بخش اول رو فرستادم منتظرم تایید کنید
 
منطورتون اینه که تو این همینجا دوباره پارت اول رو بفرستم؟
 
نه عزیزم بعداز هر پارت گذاری اینجا اعلام میکنی که پارت جدید گذاشتی.
 
۱
❌ مشکل: ناهماهنگی رسم‌الخط و فاصله‌گذاری
«میبینم / میکنم / شیشه ای / ان / گوی شیشه ای»
«چایی» بهتر است «چای» (در متن رسمی/داستانی)
✅ پیشنهاد اصلاح
می‌بینم
می‌کنم
شیشه‌ای
آن
گوی شیشه‌ای
❌ مشکل: غلط‌های تایپی و نیم‌فاصله
نمونه‌ها:
«ان» → «آن»
«اشفته» → «آشفته»
«میبینم» → «می‌بینم»
«گوی شیشه ای را بر روی طاقچه میبینم» → جمله سنگین و ناپخته
✅ اصلاح پیشنهادی
گوی شیشه‌ای را روی طاقچه می‌بینم؛ تلالوی نور خورشید در آن، رنگ‌های بنفشِ جادویی می‌سازد.

۲. زاویه دید و انسجام روایت
❌ مشکل: نوسان لحن روایی
در بیشتر متن:
روایت اول‌شخصِ لحظه‌محور خوب است
اما در این جمله:
«مادام زنی میانسال است که در کار پرورش گیاهان دارویی...»
لحن به دانای کلِ گزارشی تغییر می‌کند.
✅ پیشنهاد اصلاح اطلاعات را از فیلتر ذهن راوی رد کن:
بعدها فهمیدم مادام زنی میانسال است که گیاهان دارویی و معجون‌های دست‌ساز درست می‌کند؛ می‌گفتند برای دردهای جسم و روح، و حتی دیدن آینده.

۳. توصیف‌های قوی اما گاهی زیاده‌گویی
❌ مشکل: بعضی توصیف‌ها تکراری یا قابل‌حذف‌اند
مثلاً:
توضیح شمع‌ها، صدف‌ها، عروسک‌ها پشت سر هم، بدون پیشبرد داستان
✅ پیشنهاد یا:
یکی را حذف کن
یا:
آن‌ها را به ترس راوی گره بزن
✍️ نمونه اصلاح:
شمع‌ها، صدف‌های ساحلی و عروسک‌های کوچک کنار آینه، همه با هم حس یک طلسم ناتمام را می‌دادند.

۴. دیالوگ‌ها (نقطه قوت با چند اصلاح)
✔️ نکات مثبت
طبیعی
باورپذیر
لحن مادام خوب درآمده
❌ مشکل جزئی
برخی دیالوگ‌ها خیلی توضیحی‌اند:
«این کار انرژی‌های منفی رو از خونه پاک می‌کنه…»
✅ پیشنهاد کمی مرموزترش کن:
«این دود، چیزهایی رو می‌بره که نباید اینجا بمونن.»

۵. منطق زمانی و اضطراب غروب
❌ مشکل
راوی می‌گوید:
«باید تا قبل از غروب آفتاب از جنگل رد بشم»
اما:
آرام چای می‌خورد
کوکی می‌خورد
مکالمه طولانی دارد
این اضطراب زمانی باید در رفتار هم دیده شود.
✅ پیشنهاد نشانه‌های عجله اضافه کن:
نگاه به پنجره
تکان دادن پا
نوشیدن سریع چای
✍️ نمونه:
هر چند ثانیه یک‌بار نگاهم به پنجره می‌افتاد؛ نور داشت آرام عقب می‌کشید.

۶. بخش پایانی (مهم‌ترین ضعف)
❌ مشکل: تغییر ناگهانی ریتم و زبان
پاراگراف آخر:
«از وقتی رابطه ام با دانیال خراب شده…»
خیلی گزارشی، مستقیم و توضیحی است و فضای جادویی را می‌شکند.
✅ پیشنهاد اصلاح (غیرمستقیم و داستانی) به‌جای توضیح مستقیم، از حس و تصویر استفاده کن:
✍️ نمونه بازنویسی:
از وقتی دانیال رفته، همه‌چیز در من کند شده. کارم، نگاهم، حتی نفس کشیدنم. گوی بنفش روی طاقچه برق می‌زند؛ دلم می‌خواهد فقط یک‌بار، فقط یک نشانه بدهد که همه‌چیز هنوز می‌تواند درست شود.


✔️ نقاط قوت
فضاسازی قوی
شروع جذاب
شخصیت‌پردازی مادام
اتمسفر رازآلود

❌ نقاط قابل
غلط‌های املایی و نیم‌فاصله
یکدست‌سازی زاویه دید
کاهش توضیح مستقیم
پایان غیرگزارشی
 
عقب
بالا پایین