۱. عنوان اثر
«م مثل مادر» عنوان کوتاه، ساده و قابل فهمیه و فورا حس مادرانه و محور اصلی اثر رو منتقل میکنه. این حسن بزرگیه، چون مخاطب همون لحظه میفهمه قراره با چه جهانی روبرو بشه. اما خیلی مستقیم و ساده است. یعنی خبری از پیچیدگی یا اشاره به تضادهای تراژیک و دراماتیک متن نیست. برای کسی که دنبال ژانر تراژدی یا پیام اجتماعیه، این عنوان ممکنه کمی گمراهکننده باشه. یه راهکار ساده این بود که شاعر میتونست با یه زیرعنوان یا حتی یه بازی با حروف، هم حس مادرانه بده و هم تلنگری به تراژدیهای اثر بزنه.
۲. ژانر و نوع اثر
اثر ژانرش تراژدی، عاشقانه و دراماتیکه. ایده خیلی خوبی داره چون اجازه میده هم عشق و عاطفه مادرانه منتقل بشه و هم چالشها و تضادهای اجتماعی بازتاب پیدا کنه. اما موردی که هست اینه که ژانرها کاملاً با هم ترکیب نشدن. بخش زیادی از متن بیشتر عاشقانه و احساسیست و حس تراژدی به شدت کمرنگه. بعضی غزلها و قطعات انگار فقط تکرار همون عشق مادرانهست، بدون اینکه چیز تازهای به خواننده بده. در نتیجه، وقتی کسی میخواد از تضادها و سختیهای زندگی که ژانر تراژیک رو میسازه سر دربیاره خیلی زود ممکنه دلسرد بشه
۳. قالب و فرم
ترکیب قالبها (غزل، قصیده، شعر سپید) جالب و جسوره و فرصت خلاقیت زیادی به شاعر داده. در شعر سپید ریتم نسبتا خوبه و سطرها خودشون رو خوب جا میکنن. اما در غزلها و بعضی قصیدهها طول مصرعها رعایت نشده یا ریتم کلاسیک کمی مخدوش هس. این باعث میشه گاهی ضربآهنگ شعر بریزه و حس طبیعی جریان متن کمتر حس بشه تنوع قالبها یک حسن بزرگه ولی یکجاهایی باعث شده انسجام کل مجموعه کمی کمرنگ به نظر برسه
۴. دیباچه و آغاز شعر
آغاز اثر پر از تصویر و احساسه، مخاطب فوراً وارد دنیای مادر و فرزند میشه و حس امنیت و محبت اولیه رو میگیره اما شاعر بعضی وقتها خیلی طولانی وارد توصیف میشه و فلسفه یا روانشناسی رو قبل از اینکه مخاطب به اصل پیام وصل بشه شرح میده. خب اینطوری خواننده در بعضی بخشها کمی خسته بشه و سرعت ورود به قلب شعر کند بشه یه دیباچه کوتاهتر میتونست خیلی اثرگذارتر باشه
۵. محتوای مرکزی شعر
موضوع اصلی عشق مادرانه و تاثیرش روی فرزنده ایدهای عالی و ملموس. اما ضعف اصلی اینه که بعضی قطعات تکراری و کشدار هستن. بعضی جاها هم شاعر مستقیم پیام رو میگه: «این دختر باید قدرتمند باشه»، به جای اینکه از طریق تصویر صحنه و روایت طبیعی حس بشه این شیوه مستقیم باعث میشه شعر گاهی به سمت دلنوشته بره و حس شاعرانه کمی کم بشه ایدهها فوقالعادهان، ولی پردازش بعضیشون هنوز میتونه عمیقتر و خلاقانهتر باشه.
۶. زبان و بیان
زبان شاعرانه و تصویرسازه پر از استعاره و تشبیهه و این نکته مثبت بزرگیه ولی بعضی جملات خیلی طولانی و توضیحی هستن که روانی متن رو میکشن پایین یه جاهایی هم تلاش برای وزن و قافیه باعث شده جملهها مصنوعی به نظر برسن به طور کلی زبان شاعرانهست اما بعضی بخشها به قدری پر از توضیح و فلسفهست که حس انسانی و طبیعی بودن متن کمی کمرنگ میشه
۷. تصویرپردازی و تخیل
تصویرها خلاقانه و شاعرانهان، مثلا تضاد بین نور و تاریکی یا عشق و فریب خیلی خوب منتقل شده. ولی بعضی تصاویر طولانی و خیلی توضیحی هستن. یعنی شاعر خودش داره به خواننده میگه «این تصویر رو اینطوری بفهم» در حالی که بهترین حالت اینه که تصویر خودش کشف بشه بعضی تشبیهها هم مستقیم و یکخطی هستن و فرصت درک عمیق مخاطب کمتره
۸. ساختار کلی و انسجام
ساختار مجموعه قابل قبول و روال تولد، رشد و بلوغ دختر حفظ شده. اما موردی که هست تغییر قالبها و سبکهاست وقتی بین غزل، قصیده و شعر سپید میپری حس یکپارچگی کمی از دست میره همچنین پایانبندیهای تراژیک با آغازهای امیدوارانه تضاد دارن و این باعث میشه جریان داستانی یکدست و یکپارچه حس نشه
۹. موسیقی و ریتم
در شعر سپید ریتم خوبه و جریان کلام طبیعیست اما در غزلها و قصیدهها بعضی مصرعها طولانی و نامتوازناند و ریتم میلنگه تکرارها و مکثها بعضی وقتها درست تنظیم نشده و این باعث میشه موسیقی درونی متن در برخی بخشها ضعیف باشه
۱۰. زاویه دید و موقعیت ذهنی شاعر
زاویه دید ثابت از منظر مادره و این کمک میکنه تمرکز عاطفی حفظ بشه. ولی گاهی ناگهانی لحن از امید به تراژدی میره و این خواننده رو کمی از محور خارج میکنه. در مجموع زاویه دید خوبه، ولی هماهنگی لحن و حس عاطفی در طول مجموعه کامل نیست.
۱۱. کلی و ماندگاری اثر
اثر از نظر عاطفی قویه و تصاویر مادرانه موندگار هستن. تکرار مضمون، طولانی بودن جملات، پراکندگی قالبها و تغییر مداوم لحن باعث میشه ماندگاری یکپارچه کمی پایین بیاد اگر انسجام میان قطعات بهتر حفظ میشد اثر میتونست خیلی قویتر و به یادماندنیتر باشه