اختصاصی آشیانه‌ی اشعار ِناب | دالان ِبهشت

این روزها دنیای من غرق پریشانی‌ست
سردرگمم، این بیت‌ها هم گیج و هذیانی‌ست

هفت آسمان ابرم تمام سال، هر لحظه...
حال دلم انگار از روز ازل گریه‌ست، بارانی‌ست

کفر است اما از خدا تنهاترم گاهی...
من تکیه گاهم سالها دیوار سیمانی‌ست

مرداب بودم، با سکونم کرده بودم خو...
این روزها اما دلم دریاست، طوفانی‌ست

آن بره ی آرام کوچیده ست از دشتم...
این گرگِ باران خورده دیوانه ست، عصیانی‌ست

معنا ندارد بعد از این حتی رهایی هم...
وقتی پرنده تا ابد در خویش زندانی‌ست

از دشمنانم یادگاری نیست زخمِ دل...
رازی درون سینه ام یک عمر پنهانی ست

این روزها پنهان شده در خنده ام اشکم...
این روزها دنیای من غرقِ پریشانی‌ست!

بانو
طاهره اباذری هریس
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: .Mahsa
عقب
بالا پایین