عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

یک من که تمنای همراهی پرواز دارد!
یک تو !
تویی که اینهمه جنجال و شور را
به کلماته بی واژه هدیه کردی!
و یک (ما)یی که
پس از اینهمه مدت
هنوز هم ما نشده است ...

?گیسو آرامیس

 

[Lidiya]

چه آشوبی دارد این واژه های مشتاق،
حال که مخاطبشان را یافته اند . . .
و چه بی اندازه
به بی نهایت رسیده است
این
حسِ خوشه,
پرسه در خیالی که
تو در آن
پادشاهی میکنی . . .

?گیسو آرامیس

 

[Lidiya]

چو آرزو، در دلم خفته ای همیشه...

 

[Lidiya]

به گمانم،
او به دنیایم آمده تا (آرام کند جانِ مرا...)

 

[Lidiya]

بسوزانم زِ عشق تو، خیالِ هردو عالم را...!

?مولانا

 

[Lidiya]

وقتی کسی در زندگی ات نباشد،

همه ش یک دغدغه داری،

غصه ی نبودن کسی در حیاط خلوت زندگی…



اما وقتی کسی می آید،

هزار دغدغه همراه ش می آید سراغ ت،

همه ش دلهره داری…

می ترسی…

ترس از دست دادنش…

دلهره ی نبودنش…

رفتن و برنگشتنش..



آدمیزاد اما همیشه دومی را می خواهد…

که کسی باشد..

هرجور بودنش را ترجیح می دهد به اصلا نبودنش…

کجا خواندم یادم نیست که

“عشق میل به خود ویرانگرى دارد"

 

[Lidiya]

خوشبخت‌ ترین زوج‌ ها هیچگاه
شخصیتشان یکسان نیست ،
آنها بهترین درک را از تفاوت‌های
یکدیگر دارند.

✍ نیل دونالد
? وقتی همه چیز تغییر میکند

?

 

[Lidiya]

برای تو

برای چشمهایت

برای من

برای دردهایم

برای ما

برای این همه تنهایی

ای کاش خدا کاری کند...



احمد شاملو

 

[Lidiya]

فکر کنم توهم مانند همه ی مردهایی
فقط انگار...
کمی آغوشت امن تر است ...
کمی اخم هایت قشنگ تر،
کمی دستات گرم تر و
کمی هم من بیشتر دلم برایت ضعف می رود!

 

[Lidiya]

ناگه به خود می آیی، میبینی کسی با تمام آدم های اطرافت

برایت فرق دارد!

و این می شود، همان عشق!