عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

و من
همه‌ی جهان را
در پیراهن گرم تو
خلاصه می‌کنم !

“احمد شاملو”

******

 

[Lidiya]

یک روز
من هم به جای دوست داشتن
دوست داشته می شوم !
کاش آن وقت هم
پای تو در میان باشد …

“مریم قهرمانلو”

 

[Lidiya]

دستانت ابرهای بهاری‌اند …
اگر دستهایت نبود ،
جهان از تشنگی می‌مرد ..

“نزار قبانی”

 

[Lidiya]

حتی وقتی نشسته ای
طوفان در
آرامش اندام هایت پیداست …

“افشین یداللهی”

 

[Lidiya]

چشم ها که دروغ نمیگویند
روبرویم بنشین
زل بزن در چشم هایم
پل بزن به قلبم

جز خودت ، در آن
چه خواهی دید؟!

 

[Lidiya]

که هر چه مى کشم از دست مهربانى توست

“یاسر قنبرلو”

 

[Lidiya]

کمى نخند
کمى دور شو
کمى بد باش

 

[Lidiya]

کاش باران بودم
دقیقا می گذاشتم روزی
که چترت را جا گذاشتی
می باریدم…

 

[Lidiya]

او
مسافری بود که به دوردست پرید
و من آن چمدان
که در فرودگاه جا ماند
حالا
بین مقیمان دست به دست می شوم
بی آنکه کسی رمز مرا بداند

 

[Lidiya]

چقدر می توانی خوشبخت باشی
وقتی که می دانی
کسی هست که تو را
با همه ی آنچه که هستی
دوست می دارد ….