عاشقانه‌ها | انجمن کافه نویسندگان

[Lidiya]

گشتم نبود
مثل تو نگرد اصلا نیست
تو از آسمون افتادی
مثل تو دلبر نیست ...️

 

[Lidiya]

دلبر میبری هوش و حواس از سر.
‍‍دلبر بیا بزنیم به سیم آخر .....

 

[Lidiya]

دلم آنجاست، که آن دلبر‍‍ِ عیار آنجاست....

.#سعدی

 

[Lidiya]

نان را، هوا را.
روشنی را، بهار را.
از من بگیر! .
اما خنده‌ات را هرگز؛ .
تا چشم از این دنیا نبندم........

 

[Lidiya]

هنوزم .
متفاوت ترین و با نمک ترین.
هیجان زندگیم .
روبرو شدن ناگهانی .
با توعه دلبر .....

 

[Lidiya]

گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید .
#حافظ

 

[Lidiya]

با کسی باش که اگه
۱۰۰ نفر رفتن بدتو بهش گفتن بگه
عیب نداره خودم بهش گفتم بد باشه.

 

[Lidiya]

از بین رفتن‍‍ِ تدریجیِ ذوق و شوق، برای چیزی که همیشه آدم براش ذوق داشته، خیلی ناراحت کننده‌ست؛ حتی اینکه تو شاهد باشی و ببینی که یه نفر، برای فلان موضوع که همیشه براش ذوق می‌کرده، دیگه ذوقی نداره، به شدت می‌تونه آدمو غمگین و ناامید کنه.

 

[Lidiya]

You let your feet
run wild ...

ماها با راه رفتن زیاد،
پاهامون وحشی شد :)

 

[Lidiya]

گوشه‌ی دفترش نوشته بود: «آدما برمیگردن گاهی، صرفا واسه اینکه مطمئن بشن رفتن‍‍شون درست بوده..»