شعر °اشعار تک بیتی°

[Diako]

خبرت نیست که آسوده ز من در برِ او
خفته ای و خبرت از غمِ دنیایم نیست

 

[Diako]

خبرت هست که تنها شده ام کنج خیال؟
نام تو آمد و دنباله ی آن نامم نیست

 

[Diako]

من شکستم، تو ندیدی و مرا زخم زدی
رمقی بی تو به بهبودی اندامم نیست

 

[Diako]

دل به دل بند نکردم ز تماشای کسی
خبرت هست که جز عشق تو در کامم نیست؟

 

[Diako]

نشد ای دوست که یک لحظه مرا یاد کنی؟
خبرت هست که از جاه تو من نامم نیست؟

 

[Diako]

مثل قلیانی که می سوزاند آرامت کند
آنکه زخمم می زند خود نیز درمان من است

 

[Diako]

سبز می پوشی، کویر لوت جنگل می شود
عاقبت جغرافیا را هم تو عاشق می کنی

 

[Diako]

چشم درویش بکن،موقع صحبت بامن
من دلم خواسته "شاید" به شما زُل بزنم

 

[Diako]

ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجرایی است که در حافظه ی دنیا نیست

 

[Diako]

می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند
در دل سنگ ترین آدم ها جا بشوی