محفل ادبی [ حرف دل ]

و موسیقی.....
تنها چیزی که آرامم می کند ....
چشم هایم را میبندم و آهنگ مورد نظرم پخش میشود....
وااای.... چرا این قدر زود تمام می شود ؟!...
مگر حالم را نمی فهمد..؟! من که هنوز حالم جا نیامده است .....
دوباره از اول .....
دوباره .....
آه .... نه انگار این آهنگ زورش نمی رسد....
آهنگ بعدی
بعدی....

نه.... انگار امروز موسیقی هم حریف ما نمی شود ...
باید خودم را با چیز دیگری سرگرم کنم .....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عاشق که میشوی
تمام جهان نشانه معشوقه‌ات دارند
یک موسیقی زیبا یک فنجان قهوه ی تلخ
یک خیابان خلوت و ساکت به آسمان که نگاه میکنی
کبوترانی که پرواز می‌کنند
همه تو را امید میدهند
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد
گاهی کلاغی هم از معشوقه‌ات پیام دارد
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست
که آواره شدنش هم زیباست
مردن در عاشقی هم زیباست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
متواضع که باشی
حرمتت را نگه نمی دارند
مراعاتت را نمی کنند
در هیچ اولویتی قرارت نمی دهند
و نگرانِ غرور و حالِ تو نیستند...!
مهم نیست مقامت چه باشد!
مهم نیست چقدر توانا و شایسته باشی!
این مردم، یادگرفته اند با چشمانشان فکر کنند....!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قول‌ داده‌ام
هنگام‌ شنیدن‌ِ نامت‌ بی‌خیال‌ باشم‌
و چه قول هایی که آدم به خودش می دهد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مگر خدا وعده گیسوانی
مثل گیسوی تو را در بهشت
ان هم به برگزیدگانی از نیکو کاران نداده
پس تو اینجا چه میکنی
یا خدا بخشنده تر شده
یا من رستگار شدم
اما قیامت که نشده
تو قیامت بپا گرده ای .....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مرا چه به شعر کوتاه..
من برای تو کوتاه نوشتم که بخوانی ..
و نتوانی همچو موهای بلندت
پشت گوش بیندازی..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر لبخندی را نمیشود قاب کرد
هر برق نگاهی به دل نمیشیند
هر اغوشی امن نیست
دوست داشتن باید اصیل باشد
ادمش باید ریشه دار باشد
تا در او بمانی و پای رفتن نداشته باشی
این که زندگی را در چشمانش ببینی
این که حافظه عاطفی ات را پاک کند و از نو خاطره بسازد
این قدرت را ادمیتش تو را در کنارش نگه دارد
این که تردید را کنار بگذارد
این که دیگر به عقب بر نگردد
هر گز به عقب بر نگردد
و این است جادوی عشق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اونجایی که عراقی میگه :
دردیست دوری از تو ،که نزدِ توست درمانش ♡
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همان چوب دارچینی که
لحظه آخر درون چای می‌اندازی،

و یا همان عکسی که
در لپ تاپت پنهان میکنی ولی دور نمیریزی،

پیراهنی که دکمه‌اش را ندوخته‌ای،
اما نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی،

من تمام آنها هستم ...
نخواستنی‌هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوست داشتن های اول صبح
انجا که هنوز درگیر روزمرگی نشده ای
انجا که چشم باز میکنی
و هوای یار در سرت میپیچد
عجیب میچسبد
فکرش را بکن باران هم ببارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عقب
بالا پایین