شعر شعری که دوست داری

[خط سیاه]

تاپیکــ شعر نویسی
سلام دوستان.
این تاپیک مشخصه که چی میخواد..فقط یه شعر!
نه شعر خاصی،شعری که خودت دوستش داری و مدام ورد زبونته و باهاش انس میگیری!
شعر گفتن یکی از بهترین و قوی ترین روش برای انتقال افکار،شخصیت و ذهنیت شما برای طرف مقابلته...
یکی یا چندتا از شعراییکه دوست داری و برامون بزار ..شاید ماهم خوشمون اومد!?

شعری که من دوست دارم:بمیرید،بمیرید وزین نفس ببرید/که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
امیدوارم شماهم خوشتون بیاد.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

اهل كاشانم.

روزگارم بد نیست.

تكه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

مادری دارم ، بهتر از برگ درخت .

دوستانی ، بهتر از آب روان .


و خدایی كه در این نزدیكی است :

لای این شب بوها ، پای آن كاج بلند.

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه .​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

قایقی خواهم ساخت / دور خواهم شد از این خاک غریب​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

آمدی جانم به قربانت
ولی حالا چرا؟​

 

[شَفَــق]

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم!

 

[Marilyn Monroe]

دلم جز این تمنا هیچی ازت نمی خواد
ای بهترین آٰرزو
خداتورو به من داد ​

 

[LuCifeR]

چه کسی می‌فهمد
که من از عمق نگاه تو چه می‌فهمیدم؟
چه کسی می‌فهمد
که من بد ز چه رو این همه می‌نالیدم؟
هرکسی می‌گذرد چند صباحی از من
چه کسی می‌فهمد
که من را با تو چه شد در رویا؟
که به بیداری خود
جمله تو را می‌دیدم ​

 

[LuCifeR]

ما دو تن مغرور
هر دو از هم دور
وای! در من تاب دوری نیست
ای خیالت خاطر من را نوازش وار
بیش از این در من صبوری نیست ​

 

[نازلـینازلـی عضو تأیید شده است.]

به تو افتاد محبت
تو شدی جان و روانم...

#مولانا

 

[یمنایمنا عضو تأیید شده است.]

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش*بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش