|دیر گاهي‌ست که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره، بیدار و خموش؛
مانده‌ام چشم به راه|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|من دچار خفقانم،
من به تنگ آمده‌ام از همه چیز
بگذارید هواري بزنم|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|عاشقي جرم قشنگي‌ست که جز رسوایي
دل پُر درد، مجازات گناهش باشد|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|نزدیک نیا با تو مرا حادثه‌اي نیست
این آدم ویران شده از دور قشنگ است|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|به دیدار تو مي‌آیم
برایم بوسه‌اي دم کن|

|کم کن این فاصله را قصه ب*غل مي‌خواهد|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من؟|

|سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|گوش شیطان کر اگر حادثه‌ها بگذرند
به تو مي‌رسم، به بي‌گناهي ماه قسم|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|براي دیدن آن خوب، آن خجسته‌ي مطلوب
چقدر باید از این روزهاي بد، بِشُمارم؟|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|خسته از عمري زمستانم، بهارم مي‌شوی؟|

|هر که را دوست شدم، دشمن جان گشت مرا|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
|اینکه درد او نمیذارد بخوابم چاره چیست؟
چاره‌اش یک شب‌بخیر از آن صداي لعنتی‌ست|
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین