|یه خط طوری|

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

تو را نشد
می روم که خویش را
فراموش کنم...!?

 

[SHAHIN]

هه یاد نگرفتم از کسی درس اتحاد

فقط یاد دادن که برم جلو با ترس و اضطراب

 

[SHAHIN]

تجربه هام بهم قصه داد تا مثل باد

استفاده کنم از این استعداد

 

[SHAHIN]

چه نقشه ها که پشتِ سرم واسم میچینن

منم از اینکه فکرشون کوتاهه ماتم میگیرم

 

[SHAHIN]

واسم مهم نیست من که پای کارم میشینم

ولی خیلی غم انگیزه وقتی دارم میبینم

 

[SHAHIN]

گوش کن

خُب ما سطحی ترین مشکلاتو عمیق می بینیم

 

[SHAHIN]

عمیق ترین مشکلاتمونو سطحی می گیریم

 

[SHAHIN]

حال میکنیم وقتی هم دیگرو زخمی می بینیم

 

[SHAHIN]

قسطی حال میدیم آخر همرو نقدی می گیریم

 

[SHAHIN]

وقتی میمیریم چشما میشه ماتم خون

ترفیع میگیریم تازه میشیم آدم خوب