|یه خط طوری|

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
طلوع و غروبِ ماه و آفتاب شاید هم اینطور نیست کلِ داستان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏واسه کسی که دوستش دارید بجنگید.

چه جنگی از این بهتر؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آروم یه بذر از بین بذرا زد جوونه رد کرد حد و مرزو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خاکِ مادر داد میزد که درد میکنه جا چنگ و زخما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
-مثلا یهو پی ام بده بگه دیگه دوری بسه دلم برات تنگ شده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ریشه اما نفهمیدش دوییدش و دویید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا رسید به هسته یِ اون مغز اونو جویید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
غذاش بود ، بزرگ شد
نمیدونست کجا میشه این چرخه رو بُرید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
‏کاش دلای تنها هیچوقت نگیرن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ادامه نداد گفت شاید باشه اشتباه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین