|یه خط طوری|

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
و مرگ نیز اروزی من است./:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:




- هر روز یکی تو قلبشه /:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میگذرن این روزا ، تموم میشن میرن

میخندیم بازم ، امید هست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تواین زندگی باید عین شیشه باشی اگه شکستنت باید ببریشون!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خسته از خبرای بد

ترس از صدایِ نفسای هم

حبس شدیم توو اتاقامون همه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ولی تهش میشکَنیم این قفسایِ سردو

دلم تنگ شده دستاتو بگیرم

بغلت کنم همه حرفاتو بگی بعد

بدونِ ترس این ویروسِ لعنتی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من وقتی دیدم ی سیب افتاده زمین

دافعه اسمونو کشف کردم نه جاذبه زمین!

این فرق منو توعه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاه باید روئید

از پس ِ آن باران

گاه باید خندید

بر غمی بی‌ پایان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قدم بزنیم با هم همه جای این شهر

دلم تنگ شده واسه دوستامون

همونا که بودیم هر روز با هم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همونا که از هم خسته میشدیم

فکر میکردیم کارامون منظور دارن

ولی تو همین ویروسِ لعنتی

کاری کردی که من مغزمو بشورم

کاری کردی این چیزایِ کوچیک

بشن همون چیزا که من قدرشو بدونم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین