|یه خط طوری|

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

هرکیم به ما رسید انگار یادش افتاد

باید تمرین گرگ بودن کنه :)

 

[هیوم]

خودم رو از تو گرفتم... گفتم شاید بهم توجه کنی!
یادم نبود، اونی که دل و دینت رو برده، من نیستم.
رفیقمه!

 

[هیوم]

یادته گفتی عاشقمی؟
یادته گفتی دوستت دارم؟
بی‌معرفت حس من همون بود. تو بی‌معرفتی کردی، و دلت دیگه من رو نخواست.
بی‌خیال اما حالا می‌دونی چیه.
میگم بهت که ازت متنفرم...
برو که دیگه نمیخوامت.

 

[هیوم]

رفتی؟ خدا به همرات.
قول بده که بدون من خوشحالی.. قول بده.
(خیلی وقته رفتی، مسخره‌است اما هنوز این قلب با اسمت یه جور میشه.)

 

[Shooter]

رَفت؟
بِه دَرَک خُدا رَفتِگانِ شُما هَم بیآمُرزِهه​

 

[Shooter]

[کاش بیدارشم ببینم همه چی خواب بود]​

 

[Shooter]

زیاد خوب بودن
مثه یه کروموزوم اضافس!
منگل تصور میشی("

 

[Awrezoo]

نمیشه که...
جسمی باشی و روحی نباشی!

 

[Awrezoo]

اگه بودی خوش!
اگه هم نبودی خوش‌تر!
بود و نبود فرقی نبود!

 

[Neko]

-رفت...!
+ تو فکر اینم ک مراسم ختمشو چطور برگزار کنیم=))