|یه خط طوری|

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
مبادا امشب دیر کنی،
تمام جانِ من
به همین دیدارهای شبانه اسٺ
رویاهایی که هر شب می بینم
تا زنده بمانم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sreanoosh
ما گذشتیم و گذشت انچه با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به لبخند تلخ توی آیینه قسم بعضیا هیچ رقمه ارزش فکر کردن ندارن
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
به بعضیام باید گفت باشه تو خوبی، شیر ها هم گیتار میزنن!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دوستش داشتم
دوستش دارم
ولی گمش کردم:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
یه وقتایی هم هست با خودت حس میکنی 5 سالته و اسباب بازی موردعلاقتو بزور ازت گرفتن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
از کجا ظهور کردی؟
کی لات شدی شما به کدوم تقویم!؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خدایا...اگه میخواستی تهش اینکارو باهام کنی، اصلا چرا سر راهم قرارش دادی و امیدوارم کردی؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خدایا ، کمک کن دیرتر برنجم ، زودتر ببخشم ، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم . . .
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .
خدایا منو ببخش بخاطر ناشکری ام و هیچ وقت دستمو رها نکن که نابود میشم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
باختم مادر..
این بار نه در بازی با کودکان کوچه...
در زندگی باختم..
مادر...زندگیم را باختم...
چادر سفید نمازت را سرکن و سر سجاده بشین...
تو برایم دعا کن...
خدایت را برایم صدا کن...من باز بچه می شوم...
و بعداز باختن در پناه چادرت می گریم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین