به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
آخرین فعالیت
-
Tiam.R به موضوع نقد داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم پاسخ داده‌است.باسلام اسم رمان بسیار جذاب خوبه. اما خلاصه بسیار کوتاه و مختصر بود. جلد جذاب زیبایی انتخاب کردین. داستان شروع خوبی داشت. ولی توصیفات و... -
Alirix به موضوع دنباله دار «یه سوال از نفر بعدیت بپرس» پاسخ داده‌است.خنثی همین سوال -
حدیثه خانم به HADIS.HPF نوشته در موضوع نقد داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با
Like واکنش نشان داد.
سلام هم نام جان😘🌷 حدیثه عزیزم خسته نباشید بهت میگم بابت ایده جالب خب عزیزم در مورد جلد داستان یکم نظرم منفی بود، از اونجایی که کتابخونه... -
HADIS.HPF به موضوع نقد داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم پاسخ داده‌است.سلام هم نام جان😘🌷 حدیثه عزیزم خسته نباشید بهت میگم بابت ایده جالب خب عزیزم در مورد جلد داستان یکم نظرم منفی بود، از اونجایی که کتابخونه... -
حدیثه خانم به موضوع دنباله دار یک روز از قبل و یک روز از بعد... پاسخ داده‌است.اگه می‌رفتم گذشته هیچوقت باهاش حرف نمی‌زدم. آینده رو نمی‌دونم.
-
حدیثه خانم به Gemma نوشته در موضوع نقد داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد...
-
HADIS.HPF به Gemma نوشته در موضوع نقد داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
راننده ماشین نمی‌دونست سارا زنده هست یا نه! از ماشین پیاده شد. رفت جلوش و صدا زد: -خانوم! خانوم! جوابی نشنید، منو دید. صدام زد کمکش کنم...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
بابام تو خونه همش از اون حرف می‌زد. سر شام، سر ناهار، هروقت که خونه بود و نبود اسم این پسر سر زبونش بود. تو یه رشته سطح پایین رفتم...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
نگهبان روبه‌رویم نشسته بود. صورتم را دستانش گرفته و نگاهم می‌کرد. گلویم خشک شده بود. دستانش را که برداشت گفت: - می‌دونی چرا این‌جایی؟...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
گفت: - آره من! بیچاره مسلمی، سرهنگ فکر کرده کار اونه. می‌خواد دستگیرش کنه. چشمانم به نور عادت نداشت. دستانم را جلوی چشمانم گرفته بودم...
-
Noor به موضوع دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ پاسخ داده‌است.نه ۱۰۰ تا تک تومنی برا ۱۰۰ تومن تو از خونه بیرون میای الان ؟ -2-35- من آدم مودیی هستم الان رو مود نوشتن نیستم hvlk_82 -
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
به دستور سرهنگ کتابخانه پلمپ شد. همه پرونده‌ها به کلانتری انتقال پیدا کرد. دیگر من، علی، آقای احمدی و هیچ شخص دیگری جز مأمور پلیس در...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
علی از روی بی‌نمکی با صدایی که به فکر خودش ترسناک بود گفت: - یا شایدم آدم‌کشی! نگاهی به علی انداختم. نیشش که تا بنا گوشش باز بود، بسته...
-
HADIS.HPF به حدیثه خانم نوشته در موضوع در حال تایپ داستان کوتاه جنایت در کتابخانه | حدیثه ادهم با Like واکنش نشان داد.
لبخند ملیحی رو به سرهنگ زدم. بعد از رفتنش رو به علی گفتم: - وات؟ من شدم کارآگاه! علی شانه بالا انداخت و آن‌جا بود که با دست به پیشانی‌ام...