مسابقه مسابقه 'دوئل شعر' 'مرحله اول' | زمستان ۱۴۰۰

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام ما
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تاشدم حلقه به گوش درمیخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گوا ست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گوا ست
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین