آخرین محتوا توسط مینِرا

  1. مینِرا

    نظارت همراه رمان قم*ار دوزخی دل‌ها | ناظر: مینرا

    بله عزیزم تو همین تاپیک بگو که پارت گذاشتی
  2. مینِرا

    نظارت همراه رمان قم*ار دوزخی دل‌ها | ناظر: مینرا

    چرا که نه عزیزم هر وقت که خواستی پارت بذار!
  3. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    ممنون از توجهت. دسترسی به داستان بعد از کامل شدن نقدش حتماً بهت برمی‌گرده عزیزم.
  4. مینِرا

    نظارت همراه رمان قم*ار دوزخی دل‌ها | ناظر: مینرا

    خواهش میکنم عزیزم -118-"{} لطفاً از این به بعد اطلاع بده. حالا لطف کن بگو آخرین پارتی که ناظرت نظارت کرده کدوم بوده.
  5. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت شونزدهم: او‌ن‌وقت ✘ اون وقت ✔ اولین‌باری ✘ اولین باری ✔ اونجا ✘ اون جا ✔ مریم با نگاهی خسته پذیرایش شد. _ بازداشت بهت خوش گذشت دختره دیوونه! ✘ مریم با نگاهی خسته پذیرایش شد: - بازداشت بهت خوش گذشت دختره دیوونه! ✔ قبل از نوشتن دیالوگ دو نقطه و زیر خط رو فراموش نکن. ضمن این‌که دیالوگ رو با...
  6. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت پونزدهم: قجریه‌اش ✘ قجری‌اش ✔ خاکیش ✘ خاکی‌اش✔
  7. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت چهاردهم: اینجا ✘ این جا ✔ نخیر ✘ نه خیر ✔ این‌طور ✘ این طور ✔ خونم ✘ خونه‌م ✔ به خواهرت زنگ بزنه. ✘ به خواهرت زنگ بزن. ✔
  8. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت سیزدهم: چیکارست ✘ چی‌کاره‌ست ✔ بخاطر ✘ به خاطر ✔ اصلا ✘ اصلاً ✔ خونم ✘ خونه‌م ✔ همه کاره من بود. ✘ همه‌ کاره‌ی من بود. ✔ همه کارهٔ من بود ✔
  9. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت دوازدهم: اصلا ✘ اصلاً ✔ اونجا ✘ اون جا ✔ علاقش ✘ علاقه‌ش ✔ اینکه ✘ این که ✔ دادوبی‌داد ✘ داد و بیداد ✔ یه نکته‌ی دیگه. وسط دیالوگ نباید از سرخط استفاده کنید. دیالوگ باید کامل و یکدست نوشته بشه تا با ادامه‌ی متن قاطی نشه.
  10. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت یازدهم: اون‌وقت ✘ اون وقت ✔ اونجا ✘ اون جا ✔ اینکه ✘ این که ✔ انقدر ✘ این قدر ✔ نخیر ✘ نه خیر ✔ چیکار ✘ چی‌کار ✔ دست‌به‌سینه ✘ دست به سینه ✔ این‌طور ✘ این طور ✔ بی احترامی ✘ بی‌احترامی ✔ «خونه اومد من زندگی کرد» ✘ این جمله رو کلاً در هم ریخته نوشتی. جمله باید اجزاش از هم تفکیک شده و هر...
  11. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت دهم: مثلا ✘ مثل ✔ آن راه ✘ آن را ✔ اینجا ✘ این جا ✔ چجوری ✘ چه‌جوری ✔ اونجا ✘ اون جا ✔ این‌طور ✘ این طور ✔ تقریبا ✘ تقریباً ✔ اصلا ✘ اصلاً ✔ واقعا ✘ واقعاً ✔ «چجوری از بین رفت.» ✘ آخر جمله‌ی سوالی باید علامت سوال بیاد. چه‌جوری از بین رفت؟ ✔
  12. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت نهم: اونجا ✘ اون جا ✔ این‌جا ✘ اینجا ✘ این جا ✔ قبلا ✘ قبلاً ✔ ناخنش‌هایش ✘ ناخن‌هایش ✔ مطمئنا ✘ مطمئناً ✔ فعلا ✘ فعلاً ✔ عقب تر ✘ عقب‌تر ✔ حالا اشتباه تایپی‌ها: ز ✘ از✔ شاش ✘ شالش ✔ معدن ✘ کندن ✔
  13. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت هشتم: واقعا ✘ واقعاً ✔ اینجا ✘ این جا ✔ «چی میگی تو ؟» ✘ عزیزم بدون دلیل از فاصله استفاده نکن. علامت نگارشی پایان جمله باید به کلمه‌ی آخر چسبیدت باشه. چی میگی تو؟ ✔ «همه بچه‌های کارگاه را اخراج کرد» توی این جمله پرش لحن داری. دیالوگ‌های رمان تو با لحن محاوره‌ای نوشته میشن بنابراین باید...
  14. مینِرا

    نظارت همراه رمان کوتاه خیابان چهاردهم | ناظر: مینرا

    پارت هفتم: به‌خاطر ✘ به خاطر ✔ مامور ✘ مأمور ✔ این‌بار ✘ این بار ✔ «راه نرفته را بازگشت و بالای سر علی رسید.» ✘ این جمله اصلاً معنی نمیده. به نظرم بهتره این طوری بنویسی: راه رفته را بازگشت و بالای سر علی رسید. ✔
  15. مینِرا

    نظارت همراه ترجمه یادداشت‌های هیچ‌کس| ناظر:مینرا

    @..LADY Dyva.. عزیزم قصد پارت گذاری نداری دیگه؟
  16. مینِرا

    نظارت همراه رمان قم*ار دوزخی دل‌ها | ناظر: مینرا

    @Helen.m عزیزم از آخرین پارتی که ناظر قبلی نظارت کرده پارت جدید نذاشتی هنوز؟
  17. مینِرا

    نظارت همراه رمان آویدا | ناظر:مینرا

    عزیزم پارت‌هات رو جایگذین کردی؟ من نظارتم رو شروع کنم؟
  18. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    نیازی به پرسش نیست عزیزم من اینجام که سوالات رو جواب بدم! جانم چیه؟
  19. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    خب این هم از این قسمت. نظرتون چیه؟ اگر سم‌هایی که تو دوران سم پردازیتون نوشتید با اینا متفاوت بود یادتون نره که مینرا تو نمایه‌ش کمین کرده منتظر سوژه! منتظر قسمت بعد باشید...
  20. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۲۶- کل کل قبل تعیین جنسیت بچه به این صورت که: ارشاویر: من میدونم بچم یه دختر با چشمای فلان رنگی و موهای فلان حالتی مثل توئه نفس: نه من میدونم بچم یه پسر با چشمای فلان رنگی و موهای فلان حالتی مثل توئه (آخرشم که همونطور که اشاره شد توله‌های دوست نداشتنی‌شون دو قلو میشن) ۲۷- با شعر با هم حرف...
  21. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۲۲- پرسیدن اسم احساس نفس و ارشاویر از خودشون تا چند ماه! یعنی این قدر سخته بفهمی عاشق شدی؟ بذارید یادآوری کنم بچه‌ها؛ این خل و چل‌هایی که داریم راجع بهشون حرف می‌زنیم دانشجوهای تاپ‌ترین رشته‌های بهترین دانشگاه‌ها هستن. اگر تو دنیای واقعی یه همچین وضعیتی در جریان بود ما باید خودمون رو زنده زنده...
  22. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۱۸- یه جایی از رمان حتما باید بیفتن تو استخر. احساس می،کنم اگر دست به دست هم بدیم و اعضای نون. ه. کاف. رو صادر کنیم ترکیه پول خوبی از فروش سناریوهای جذابشون به سریال سازهای کشور دوست و همسایه در میاریم. نظرتونه؟ ۱۹- نفس داره میفته ارشاویر مثل سوپر من ظاهر میشه و دستشو دور کمرش حلقه میکنه و...
  23. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۱۴- سوزن گذاشتن زیر ارشاویر توسط نفس. ارشاویر کور خنگ چشم‌هات رو مثل آدم باز کن دیگه. این قدر پنچر شدی ما می‌شینیم رمانت رو می‌خونیم پنچر میشیم از شدت تکراری بودن. خیر سرت استاد دانشگاه هم هستی پنجاه و پنج تا لیسانس هم داری با اون مغز فندقیت؟ ۱۵- و شیطنت‌های دیگر و دیونه بازی. که به زعم نون. ه...
  24. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۱٠- یه مسافرت به شمال. بحث نکنید بچه‌ها این مسافرت راه نداره نباشه. حتی اگه خارج از کشورم باشن باید بیان ایران برن شمال دوباره برگردن. بدون مسافرت شمال شما یه قانون مهم رو شکستید که جرم نابخشودنی‌ای حساب میشه. پس مسافرت فقط شمال! یاد گرفتید؟ ۱۱- ترسیدن نفس از رعد و برق و پناه بردن به ارشاویر...
  25. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۷- کل و کل و لجبازی بین نفس و ارشاویر با کلید واژه ی جرأت یا حقیقت. والا ما جرأت یا حقیقت بازی کنیم یهو یه نفر در میاد میگه برو خاک باغچه رو بخور ما هم میگیم نه. بعد اینا ارشاویر برمی‌گرده به نفس میگه با من ازدواج کن اگه جرأت داری و نفس هم انگار زندگیش یه شوخیه برای این که بی دل و جرأت به نظر...
  26. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    ۴- نفس از پله ها میاد پائین و همه ی نگاها روش قفل میشه. به خدا این قدر این مورد رو تو رمان‌ها خوندم عقده‌ای شدم که یه بار همه این جوری به من خیره بشن. هر چند خب ما که اعتماد به سقف پولادین نفس خانم رو نداریم؛ اگر هم همچین اتفاقی برامون بیفته فکر می‌کنیم یه خرابکاری ای تو تیپ زدن کردیم یا چَپَر...
  27. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    بخش سوم: اتفاقات کلیشه ای ۱- خب خب خب! بالأخره رسیدیم به جای داغش. اول از همه یه مهمونی بزرگ حتماً باید اون وسط باشه. آخه بالأخره باید یه جایی باشه که ارشاویر و نفس نازنین و عزیزمون خفن بودن و بی‌همتا بودنشون از لحاظ ظاهری رو ثابت کنن یا نه؟ ۲- نفس هیچوقت (مخصوصاً قبل این مهمونیه) لباس نداره و...
  28. مینِرا

    مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی

    حتماً دیگه تا الآن فهمیدید من چه بلاهایی در راه مبارزه با کلیشه سرم اومده. اول که مجبور شدم هفت تیر کش بشم، بعدش شخصیت‌های رمانم رو از دست دادم، بعد هم بچه‌های کافه ژورنال رو به دردسر انداختم. ولی آیا فکر می‌کنید مینی این جا و این جوری از پا خواهد نشست؟ البته که نه! پس فکر می‌کنید چرا به من...
  29. مینِرا

    دنباله دار در مورد نفر قبلی شایعه بساز

    یه شب که مهمون داشتن برای اینکه شب غذا کم نیاد و آبروداری کنه یه بشقاب پر خیارشور خورده
  30. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان نام اثر: آویدا نویسنده: @مینا طویلی زاده وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41858/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41857/
  31. مینِرا

    نظارت همراه رمان آویدا | ناظر:مینرا

    سلام عزیزم من گیتی هستم ناظر رمانت. امیدوارم که پایان رمانت رو با هم ببینیم و لذت ببریم از همکاری؛ فقط لطفاً قبل از هر چیز قوانین تایپ رمان (تو پست تأیید رمان هست) رو بخون
  32. مینِرا

    دفترکار دفتر کار مشاور نویسندگی Azaliya

    بسم تعالی دفتر مشاور نویسندگی @Azaliya * توجه داشته باشید درخواست مشاوره از سمت تمامی نویسندگان و کاربرانِ انجمن پذیرفته خواهد شد. ** کاربرانِ عزیز از بی‌احترامی، بی‌ادبی و موارد این‌چنینی خودداری کنید. مشاورین انجمن تا حدِ توان شما را یاری خواهند کرد.
  33. مینِرا

    دفترکار دفتر کار مشاور نویسندگی (SINA)

    بسم تعالی دفتر مشاور نویسندگی @(SINA) * توجه داشته باشید درخواست مشاوره از سمت تمامی نویسندگان و کاربرانِ انجمن پذیرفته خواهد شد. ** کاربرانِ عزیز از بی‌احترامی، بی‌ادبی و موارد این‌چنینی خودداری کنید. مشاورین انجمن تا حدِ توان شما را یاری خواهند کرد.
  34. مینِرا

    مشاوره ایده پردازی

    سلام حسام. ایده‌ی این رمان رو یادت اومد یا کنسلش کردی؟
  35. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی توصیفات

    سلام مریم گلی. رمانت در چه وضعیه؟ ویرایش کردی؟
  36. مینِرا

    مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی

    عزیزم با تشکر از همکاریت با مشاور، لطفاً از پیشرفت‌ها و چالش‌های جدیدت اطلاع بده.
  37. مینِرا

    مشاوره مشاوره انتخاب اسم

    @یارا عزیزم؟ قصد نداری به مشاورت جواب بدی؟
  38. مینِرا

    اطلاعیه درخواست تگ فرعی برای رمان و داستان

    با سلام درخواست تگ فرعی عالی برای رمانم داشتم. https://forum.cafewriters.xyz/threads/39522/
  39. مینِرا

    اطلاعیه ثبت سفارشات خدمات سکه 💰

    اگر ممکنه درخواست برای اعلامیه‌ی ویترین آثار داشتم برای اثرم. https://forum.cafewriters.xyz/threads/39522/
  40. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان نام اثر: قم*ار دوزخی دل‌ها نویسنده: @Helen.m وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41461/unread لینک تاپیک تایپ: https://www.forum.cafewriters.xyz/threads/41422/
  41. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان کوتاه نام اثر: عجایب خلقت و شگفتی وحشت نویسنده: @ashkan _dhqany22 وضعیت: پایان یافته لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41419/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41405/
  42. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: ترجمه نام اثر: یادداشت‌های هیچ‌کس مترجم: @..LADY Dyva.. نویسنده: George and Weedon Grossmith وضعیت: در حال ترجمه لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40846/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40426/
  43. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان کوتاه نام اثر: خیابان چهاردهم نویسنده: @حدیثه خانم وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41603/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41565/
  44. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان نام اثر: پسران دانشگاه را رهبری می‌کنند نویسنده: @pen lady وضعیت: در حال تایپ (غیر فعال) لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40757/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/38731/
  45. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان نام اثر: مه، خانه‌ی خاطره‌ها نویسنده: @زهرا سلطانزاده وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40396/unread لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40380/
  46. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان کوتاه نام اثر: لکنت لحظه‌ها نویسنده: @سایهـ سٰـار وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41581/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41541/
  47. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: رمان نام اثر: سریت نویسنده: @دلبر که جان فرسود از او وضعیت: در حال تایپ لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41512/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41487/
  48. مینِرا

    دفترکار دفتر کار ناظر مینرا

    نوع اثر: داستان کوتاه نام اثر: شمارش معکوس نویسنده: @Azaliya وضعیت: پایان یافته لینک تاپیک نظارت: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41442/ لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/41433/
عقب
بالا پایین