-
-
فکرش را نمی‌کرد یک انتخاب ساده سرنوشتش را این‌گونه در هم بپیچد؛ درست مثل نخ‌های سردرگم قالیچه‌ای که قرار بود روزی ببافد، اما حالا تنها... -
arezoo به موضوع چالش [تمرین نویسندگی]🔟 پاسخ داده‌است.فکرش را نمی‌کرد اما اتفاق افتاد.... حس خاص جدیدی تجربه نکرد به دیوار اتاق زل زده بود. پلک نمی‌زد خواسته ای که ماه ها یا سالها براش تلاش...
-
arezoo به موضوع فراخوان | فراخوان جذب طراح ۱۴۰۴✓| پاسخ داده‌است.اعلام آمادگی میکنم
-
arezoo به موضوع نظرسنجی اولین دوره‌ی کتابخوانی گویا + اعلام آمادگی پاسخ داده‌است.اعلام آمادگی میکنم دیزی دارکر ما تمامش میکنیم ما شروعش میکنیم مغازه خودک*شی
-
arezoo به موضوع اطلاعیه || کارگاه آموزش شخصیت پردازی در رمان ° کافه نویسندگان || پاسخ داده‌است.اعلام آمادگی ✋
-
آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم آخ...تا می بینمت یک جور دیگر می شوم با تو حس شعر در من بیشتر گل...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
