به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
-
-
Helen.m به موضوع اطلاعیه 📚درخواست تأیید رمان📚 پاسخ داده‌است.سلام وقت بخیر درخواست تایید رمان دارم -
به نام یزدان پاک «دفتر کار ناظر Helen.m» ناظر: @Helen.m در این تاپیک رمان‌های تحت نظارت خود را در قالب گزارش وضعیت رمان قرار می‌دهد...
-
Helen.m به موضوع مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی پاسخ داده‌است.ممنونتم عزیزم🌹 رمان باید چند پارت باشه؟
-
Helen.m به موضوع در حال تایپ رمان قم*ار دوزخی دلها | مهسا ستوده پاسخ داده‌است.صحرا: دستم رو جوری گرفته بود که انگار می‌خواستم فرار کنم. رسیدیم سالن، ولگا روی کاناپه دراز کشیده بود. از صدرا و سودابه خبری نبود...
-
Helen.m به موضوع مشاوره مشاوره‌ی علائم نگارشی پاسخ داده‌است.ببخشید، می‌تونم ازتون یه سوال بپرسم؟
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با
Like واکنش نشان داد.
خب این هم از این قسمت. نظرتون چیه؟ اگر سم‌هایی که تو دوران سم پردازیتون نوشتید با اینا متفاوت بود یادتون نره که مینرا تو نمایه‌ش کمین... -
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۲۶- کل کل قبل تعیین جنسیت بچه به این صورت که: ارشاویر: من میدونم بچم یه دختر با چشمای فلان رنگی و موهای فلان حالتی مثل توئه نفس: نه من...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۲۲- پرسیدن اسم احساس نفس و ارشاویر از خودشون تا چند ماه! یعنی این قدر سخته بفهمی عاشق شدی؟ بذارید یادآوری کنم بچه‌ها؛ این خل و چل‌هایی...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۱۸- یه جایی از رمان حتما باید بیفتن تو استخر. احساس می،کنم اگر دست به دست هم بدیم و اعضای نون. ه. کاف. رو صادر کنیم ترکیه پول خوبی از...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۱۴- سوزن گذاشتن زیر ارشاویر توسط نفس. ارشاویر کور خنگ چشم‌هات رو مثل آدم باز کن دیگه. این قدر پنچر شدی ما می‌شینیم رمانت رو می‌خونیم...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۱٠- یه مسافرت به شمال. بحث نکنید بچه‌ها این مسافرت راه نداره نباشه. حتی اگه خارج از کشورم باشن باید بیان ایران برن شمال دوباره برگردن...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۷- کل و کل و لجبازی بین نفس و ارشاویر با کلید واژه ی جرأت یا حقیقت. والا ما جرأت یا حقیقت بازی کنیم یهو یه نفر در میاد میگه برو خاک...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
۴- نفس از پله ها میاد پائین و همه ی نگاها روش قفل میشه. به خدا این قدر این مورد رو تو رمان‌ها خوندم عقده‌ای شدم که یه بار همه این جوری...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
بخش سوم: اتفاقات کلیشه ای ۱- خب خب خب! بالأخره رسیدیم به جای داغش. اول از همه یه مهمونی بزرگ حتماً باید اون وسط باشه. آخه بالأخره باید...
-
Helen.m به مینِرا نوشته در موضوع مقـاله بازگشت مینی از وسط افسانه‌ها؛ سرهنگ کلیشه از شکست من نا امید شد؟ | ژورنالیست: مینی با Like واکنش نشان داد.
حتماً دیگه تا الآن فهمیدید من چه بلاهایی در راه مبارزه با کلیشه سرم اومده. اول که مجبور شدم هفت تیر کش بشم، بعدش شخصیت‌های رمانم رو از...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
بازدیدهای نمایه
130
آخرین بازدیدکنندگان
- 130 بازدیدهای نمایه
