(SINA)
پسندها
5,641

آخرین فعالیت فرستادن‌ها درباره کاربران بازدیدکننده از نمایه شما مدال و نشان

    • (SINA)
      روزهایی که سودای عشق در سر داشتم عادت به نوشتن شعر نداشتم با این حال زیباترین شعرم را روزی نوشتم که عاشق اش بودم از این رو شعرم را...
    • (SINA)
      از عشق قدیمی رها گشته‌ام دیگر همه‌ی زن‌ها زیبایند پیراهنم تازه است، به حمام رفته ام وُ صورتم را اصلاح کرده ام صلح شده… بهار آمده… آفتاب...
    • (SINA)
      بعد از آن پیک‌های ** پس از آن ظرف‌های میوه فراموش‌مان شد نغمه‌ای با هم سر دهیم در آن غروب جدایی‌مان به شهادت ستارگان شبانگاهی ما باز...
    • (SINA)
      او خوابیده است به پشت دامنش اندکی بالا رفته یک دستش زیر سرش، زیر بغلش پیداست و دست دیگرش روی سینه می‌دانم منظوری ندارد لعنت بر شیطان...
    • (SINA)
      هیچ کدام مال او نیست اما هر یک نام غم‌انگیزی دارد: «صبح اردیبهشت» «پس از باران» و «رقص» هر بار که نگاهشان می‌کنم بغض گلویم را می‌گیرد
    • (SINA)
      چشم به راه توام در چنان هوایی بیا که دست کشیدن از تو غیر ممکن باشد.
    • (SINA)
      قبل از طلوع خورشید دریا که هنوز سفیدِ سفید است، به راه خواهی افتاد. شهوتِ گرفتن پارو در کف دست‌هایت، سعادت انجام دادن کاری در آن خواهی...
    • (SINA)
      این شاعرها از معشوقه‌ها بدترند این چه مصیبتی ست که از دست این آدم‌ها می‌کشم؟ مگر ممکن است تمام شب را در محرمیت مصراعی بگذارانی؟ گوش کن،...
    • (SINA)
      زخم چاقوی پیشانی ام به خاطر توست قوطی سیگارم یادگاری ات در تلگراف «گفتی هر کاری داری بگذار و بیا» چگونه فراموشت کنم، معشوقه‌ی روسپی‌ام؟
    • (SINA)
      همه چیز ناگهان اتفاق افتاد ناگهان نور خورشید زمین را روشن کرد؛ ناگهان آسمان پدیدار شد؛ آبی ناگهان. همه چیز ناگهان اتفاق افتاد؛ ناگهان...
    • (SINA)
      نمی‌دانند آنهایی که تنها نیستند، سکوت چگونه انسان را به هراس می‌اندازد؛ انسان چگونه با خودش حرف می‌زند، کسی که در حسرت یک دل است، چگونه...
    • (SINA)
      در محله ی ما اگر غیر از تو درختی بود نمی‌توانستم اینقدر دوستت داشته باشم. اما اگر تو به همراه ما لی‌لی بازی بلد بودی تو را بیشتر دوست...
    • (SINA)
      اگر گریه کنم صدایم را خواهید شنید، لا به لای مصراع‌های شعرم؛ آیا می‌توانید لم*س کنید، اشک‌هایم را، با دست‌هایتان؟ از زیبایی ترانه‌ها وُ...
    • (SINA)
      مفت و مجانی زندگی می‌کنیم، مجانی؛ هوا مجانی، ابر مجانی؛ دره و تپه مجانی؛ باران و گِل و لای مجانی؛ بیرون اتوموبیل‌ها، درب سینماها، ویترین...
    • (SINA)
      غریبم؛ در این شهر، نه زیبایی است که تسلایم دهد نه چهره ای آشنا در انتظار شنیدن صدای یک قطارم دو چشمم دو چشمه
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…

بازدیدهای نمایه

1052

آخرین بازدیدکنندگان

  1. 1,052 بازدیدهای نمایه
  2. علی یزدانی
  3. زهرا مشرف
  4. Azaliya
  5. سنجاقک
  6. pen lady
  7. ملیکآ.
عقب
بالا پایین