با باز کردن دریچه، از زندان خارج شدند. موشها راه آنها را پر کرده بودند و بوی لجنزار آنها را خفه میکرد. صدای تیراندازیهای پیاپی از زندان به گوش میرسید. زندانیها وارد اتاق اسلحهی زندان شده بودند و پانتر با چند زندانی موفق شده بود خود را به اتاق رئیس زندان برساند، او و چند مامور دیگر که در...