در حال تایپ دلنوشته گمشده بعد از تو | marym

marym

تدوینگر آزمایشی
منتقد
رمان‌خـور
نویسنده نوقلـم
مقام‌دار آزمایشی
پرسنل کافه‌نـادری
نوشته‌ها
نوشته‌ها
551
پسندها
پسندها
5,246
امتیازها
امتیازها
319
سکه
4,302
عنوان: گمشده بعد تو
ژانر: تراژدی
اثر: مریم فواضلی «marym»
دیباچه:
گویی به دنبال هر نفسی که بعد از تو، تلخ است.
چگونه می‌توانم شعله‌های وجودم را خاکستری کنم؟
گویا آمدی تا خاطره‌ای شوی در کنج قلبم... و این خاطره‌ها هرگز فراموش نخواهند شد.

در این دنیای سرد و بی‌رحم، تو همچون نسیمی ملایم به یادم می‌آیی، نسیمی که در دل شب، سکوت را می‌شکند و یادآور روزهای شیرین گذشته است.
 
آخرین ویرایش:
•○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•°


do.php



نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
‌‌




شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.




پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.




پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.




همچنین پس از ارسال 20 پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود..




اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود..




○● قلمتان سبز و ماندگار●○



«مدیریت تالار ادبیات»
 
وجودم، بعد از تو خالی‌ از هر احساسات است...
این احساس خالی بودن مانند یک سایه‌ی سنگین بر روی قلبم نشسته است.
شب‌ها، خواب مهمان چشم‌های بی‌قراری‌ام نمی‌شود؛ چشمانی که هرگز آرامش را نچشیده‌اند.
آن شب‌های طولانی و سرد، بوی خاطراتت را می‌دهد؛
نمی‌دانستم رهگذری در زندگی‌ام هستی؛ رهگذری که با حضورش تمام دنیایم را تغییر داده است.
تو صاحب و تمنای وجودم شده‌ای؛ حسی که هرگز نمی‌توانم از آن فرار کنم.
تو همچون یک شعله‌ی آتشین در دل زمستان، گرما و نور را به زندگی‌ام آورده‌ای؛
اما اکنون، این شعله به دودی تبدیل شده که تنها یادآور سوزش و درد است.
خالی بودن وجودم مانند یک دریای عمیق است، که هیچ موجی نمی‌تواند آن را پُر کند.
هر لحظه که به یاد تو می‌افتم، قلبم به تپش می‌افتد و احساس می‌کنم که زندگی دوباره در من زنده می‌شود.
تو همچون یک آهنگ ملایم در پس‌زمینه‌ی زندگی‌ام، هرگز از یادم نمی‌روی؛
و این آهنگ، هرچقدر که سکوت کنم، باز هم در دل من نواخته می‌شود.
 
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
آخرین ویرایش:
عقب
بالا پایین