نظارت همراه رمان سلاخ | ناظر: سونی

[Blu moon]

نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.
لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.
پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.
پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.
از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید
نویسنده: @~mohadese~
ناظر: @سونی
لینک تاپیک تایپ: https://forum.cafewriters.xyz/threads/40586/​

 

[malihe]

@~mohadese~

سلام عزیزم، از امروز من ناظرهمراه رمان شما هستم، لطفاً بعد از گذاشتن هر پارت توی این تاپیک به این صورت اعلام کنین‌ که مثلا پارت، ۹،۱۰،۱۱ گذاشته شده و این که من و تگ کنین.
ممنون از همکاری شما!
رمانتون رو بررسی کردم و این تحسین برانگیز بود، تقریباً با کمترین غلط املایی و نگارشی...
نکته‌ای که باید توجه کنید اینه بالای هر پارت نیازی نیست که بنویسید پارت چندم هست!

پارت دهم (حذف شود)

***

در ورودی خانه‌ی ویلایی خود را باز کرد و درحالی که لباس پف دار(حذف فاصله و افزودن نیم‌فاصله:پف‌دار) و سنگینش را بلند می‌کرد پا به خانه‌ی جدیدش گذاشت. با دیدن فضای آرامش بخش خانه‌اش لبخندی بر لبانش نقش بست و ذوق زده به اطراف نگاه کرد. تک‌تک وسایل خانه را به سلیقه‌ی خود چیده بود و با عشق خانه‌اش را مرتب کرده بود. دکوراسیون سفید و طوسی خانه دقیقا همانطوری بود که تصورش را کرده بود و این دو رنگ آرامش زیادی را به او می‌بخشید. خود را روی مبل‌های سفید رنگ گوشه‌ی پذیرایی انداخت و به تلویزیون بزرگ وصل شده به دیوار خیره شد. با ورود پرهام به خانه با ذوق به او نگاه کرد و بلند گفت:
- پرهام، بیا اینجا!
پرهام به ذوق همسرش خندید و به سمتش رفت. کنارش روی مبل نشست و یکی از دستانش را دور بازوانش حلقه کرد. پونه درحالی که لبه‌ی شنل خود را می‌گرفت با خجالت به چشمان پرهام زل زد و لـ*ـب زد:
- باورم نمیشه الان اینجاهیم.(اینجائیم یا اینجاییم) من و تو... زیر یه سقف.
پرهام با آن یکی دست، دست پونه را گرفت و با عشق به چشمان رنگ شبش که ستاره‌ای درون آن برق می‌زد زل زد و لـ*ـب زد:
- از امشب من خوشبخت ترین مرد دنیام. روزی که دل به دلت دادم می‌ترسیدم از اینکه تو(افزودن فاصله)رو بهم ندن. اما قسم خوردم تا وقتی تورو (تو رو)مال خودم نکنم دست برندارم.
پونه سرش را روی شانه‌های پهن پرهام گذاشت و با لبخند در حالی که به صفحه‌ی سیاه تلویزیون زل می‌زد گفت:
- بنظرت ( به نظرت)آیندمون چه شکلی می‌شه؟!(استثناً افعال میشد و میشه بدون نیم‌فاصله نوشته میشن لطفاً دقت کنین)
پرهام درحالی که دستان پونه را نوازش می‌کرد جواب داد:
- آیندمون سراسر خنده و شادی می‌شه.(میشه) اونقدر عاشقانه می‌پرستمت که حتی آیندگان هم نتونن تصور کنن که زمانی همچین عشق بزرگی وجود داشته.
پونه خنده‌ی بلندی کرد و سرش را از روی شانه‌ی پرهام برداشت و به او نگاه کرد.
- وای پرهام، دارم از خستگی می‌میرم. جون من پاشو برو یه قهوه درست کن و بیار.
پرهام بــوسه‌ای بر دستان پونه کاشت و درحالی که از جا بلند می‌شد (میشد)گفت:
- به روی چشم نفس پرهام. همینجا (کلمات بعد از همین و این اصولا نیم‌فاله می‌گیرن : همین‌جا)بشین زود حاضر می‌کنم.
پونه با همان لبخند، چشمانش را به معنای باشد روی هم فشرد و رفتن پرهام را به آشپزخانه تماشا کرد. با مشغول شدن پرهام، سرش را به مبل تکیه داد و درحالی که به لوستر آویزان در سقف زل می‌زد ذهنش سمت خواهرش پر کشید. دلیل این همه اضطراب و نگرانی‌های پناه را نمی‌دانست. در آرایشگاه و حتی تالار به شدت در خودش بود و استرس در چشمانش بیداد می‌کرد. شاید پناه زیادی داشت بزرگش می‌کرد و دلیل این همه استرس و نگرانی به دلیل ضعیف شدن روحیه‌اش بود. دلش نمی‌خواست تک خواهرش در شب عروسی‌اش اینگونه مانند مرغ سر(حذف فاصله)کنده باشد(؛) اما کاری‌(حذف نیم فاصله)هم نمی‌توانست بکند.

موفق باشی گلم! 8c6227_25l4

 

[~mohadese~]

سلام عزیزم، از امروز من ناظرهمراه رمان شما هستم، لطفاً بعد از گذاشتن هر پارت توی این تاپیک به این صورت اعلام کنین‌ که مثلا پارت، ۹،۱۰،۱۱ گذاشته شده و این که من و تگ کنین.
ممنون از همکاری شما!
رمانتون رو بررسی کردم و این تحسین برانگیز بود، تقریباً با کمترین غلط املایی و نگارشی...
نکته‌ای که باید توجه کنید اینه بالای هر پارت نیازی نیست که بنویسید پارت چندم هست!

موفق باشی گلم! 8c6227_25l4

سلام عزیز دلم
باشه حتما اصلاح میکنم مچکرم گلی

 

[~mohadese~]

سلام عزیزم ۱۰ پارت گذاشته شد.
@malihe

 

[malihe]

سلام عزیزم ۱۰ پارت گذاشته شد.
@malihe

سلام عزیزم، پیشنهاد می‌کنم از این به بعد تعداد پارت کمتری بذارید مثلا روزی سه پارت؛ البته اگه تمایل دارید پارت‌هارو دقیق براتون بررسی کنم.

پارت دهم و ده پارت جدید رو براتون ویرایش زدم لطفاً بیشتر دقت کنید.

موفق باشید.​

 

[~mohadese~]

سلام عزیزم، پیشنهاد می‌کنم از این به بعد تعداد پارت کمتری بذارید مثلا روزی سه پارت؛ البته اگه تمایل دارید پارت‌هارو دقیق براتون بررسی کنم.

پارت دهم و ده پارت جدید رو براتون ویرایش زدم لطفاً بیشتر دقت کنید.

موفق باشید.​

مچکرم عزیزم
چشم

 

[~mohadese~]

سلام عزیزم ۵ پارت گذاشته شد
@malihe

 

[malihe]

خیلی عالی قلم قوی داری. فقط چند تا نکته نگارشی هست که باید بهش دقت کنی.

افعال میشه و میشد بدون نیم فاصله نوشته میشن
«ها»ی جمع با نیم‌فاصله نوشته میشه
مشت هایش مشت‌هایش
اصلا از نشانه‌ی جمع «ان» استفاده نکن. از «ها» استفاده کن! چشمان، دستان، بازوان، چشم‌های، دشت‌های، بازوهای
حرف «ی» با نیم‌فاصله به حرف قبلیش متصل میشه.
کلمه‌ی «بی» هم با نیم‌فاصله نوشته میشه. مثل: بی حوصله بی‌حوصله
از کشیده نویسی بپرهیز: رابـــــــطه رابطه
بیش از حد از سه نقطه«…» استفاده نکن، برای توقف کوتاه از کاما «،» و برای توقف کامل از نقطه‌ویرگول«؛» استفاده کن. آخر جمله‌هاتم حتما .نقطه بذار حتی اگه از سه نقطه استفاده کردی… .


لطفاً دقت کن تا از سری بعد یه رمان کاملا بی نقص داشته باشی.

 

[~mohadese~]

خیلی عالی قلم قوی داری. فقط چند تا نکته نگارشی هست که باید بهش دقت کنی.

افعال میشه و میشد بدون نیم فاصله نوشته میشن
«ها»ی جمع با نیم‌فاصله نوشته میشه
مشت هایش مشت‌هایش
اصلا از نشانه‌ی جمع «ان» استفاده نکن. از «ها» استفاده کن! چشمان، دستان، بازوان، چشم‌های، دشت‌های، بازوهای
حرف «ی» با نیم‌فاصله به حرف قبلیش متصل میشه.
کلمه‌ی «بی» هم با نیم‌فاصله نوشته میشه. مثل: بی حوصله بی‌حوصله
از کشیده نویسی بپرهیز: رابـــــــطه رابطه
بیش از حد از سه نقطه«…» استفاده نکن، برای توقف کوتاه از کاما «،» و برای توقف کامل از نقطه‌ویرگول«؛» استفاده کن. آخر جمله‌هاتم حتما .نقطه بذار حتی اگه از سه نقطه استفاده کردی… .


لطفاً دقت کن تا از سری بعد یه رمان کاملا بی نقص داشته باشی.

حتما عزیزم
مچکرم

 

[Tiam.R]

باسلام
ناظر جدید شما @سونی