نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,167
پسندها
پسندها
4,891
امتیازها
امتیازها
328
سکه
4,503
هوالکافی



سری دوم مصاحبه با نویسنده رسمی رمان بانو ملیحه حمیدی
@malihemalihe عضو تأیید شده است.


* * *

ضمن عرض تبریک خدمت بانو حمیدی، خالق آثار

📌 در حصار یک رویا
📌
زرورق سفید

شما همراهان همیشگی تالار نویسندگان میتوانید سری اول مصاحبه با ایشان را در تاپیک زیر مطالعه کنید.


* * *​
 
سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما. بریم سراغ سوالات
وقتی به نوشته‌های دوران نوقلمی‌تون نگاه می‌کنید، چه چیزی در سبک یا تفکرتون تغییر کرده؟


درود بر شما و خواننده‌های عزیز.
راستش من قبلاً کاملاً بداهه می‌نوشتم. خلق واقعیت‌هایی که پشت ماجراهای غیرواقعی پنهان می‌شدن برام راحت بود. اما بعد فهمیدم احساسات خام به‌تنهایی کافی نیست. برای حرفه‌ای شدن باید یاد بگیری فرم و ساختار، چطور به اون احساسات جهت بدن. حالا سعی می‌کنم بین آزادی ذهنم و نظم روایت‌ها تعادل ایجاد کنم.


* * *

آیا هنوز هم اون نویسنده‌ی مشتاق و بی‌قرارِ روزهای اول درونتون فعاله؟

اوهوم فعاله، و خب البته کمی صبور‌تر و دقیق‌تر شدم.


* * *

بزرگ‌ترین درسی که از مسیر نوقلم تا نویسنده‌ی رسمی شدن گرفتید چی بود؟

این‌که الزاماً قرار نیست هر خواننده‌ای اثرت رو دوست داشته باشه. اولش پذیرش این موضوع سخت بود، اما یاد گرفتم ارزشِ نوشتن در واکنش آدم‌ها نیست!


* * *

به نظرتون چی باعث شد شما نوشتن رو ادامه بدید و به جایی برسید که نویسنده‌ی رسمی بشید؟


وضعیت شخصیت‌هام، تا وقتی اون‌ها نجات پیدا نکردن، نمی‌تونستم خودِ واقعیم رو پیدا کنم.


* * *

آیا هنوز هم از منتقد درونتون می‌ترسید یا یاد گرفتید باهاش گفت‌وگو کنید؟

بله، بله اون هنوز هم من و می‌ترسونه ولی با این تفاوت که الآن می‌دونم اون بخش از درونمه که می‌خواد من بهتر بنویسم، نه این که متوقف بشم. پس سعی می‌کنم درکش کنم و بهش فرصت بدم‌.


* * *

بعد از رسمی شدن، آیا نوع نگاهتون به «نوشتن» تغییر کرده؟ مثلاً از لذت شخصی به مسئولیت اجتماعی؟

قطعاً تغییر کرده. حالا دیگه فقط برای دل خودم نمی‌نویسم. حس می‌کنم نوشتن فقط لذت نیست، یه جور تعهده. مسئولیت اجتماعیِ نویسنده فقط در ساختن یه محتوا نیست بلکه باید خیلی دقیق و اصولی و با صداقت اجراش کنه.


* * *

الان که تجربه‌ی چاپ و بازخورد واقعی مخاطب رو دارید، موقع نوشتن به خواننده فکر می‌کنید یا هنوز برای خودتون می‌نویسید؟

بازخورد‌ها واقعا خوب بودن، و این باعث شد حس کنم باید یه مرز باریکی بین احساس خواننده‌ها و امیال قلبی خودم ایجاد کنم. کلا معتقدم نویسنده باید یکم شیطنت کنه و خواننده‌هارو به چالش بکشه.


* * *

الان نوشتن براتون بیشتر مثل یه کار جدیه یا هنوز با همون شور و ذوق قبلی انجامش می‌دید؟

جدی شده چون فهمیدم آدم‌های زیادی هستن که ازم انتظار دارن، حالا آگاه‌ترم و می‌دونم که قراره اثرم خونده بشه و ذهن‌ها رو لم*س کنه.


* * *

بعد از شناخته شدن، موقع نوشتن احساس فشار یا انتظار از طرف بقیه دارید؟

آره، گاهی احساس فشار می‌کنم. برای همین یاد گرفتم به‌جای انتظار درک از خواننده‌ها، با برنامه جلو برم.


* * *

از وقتی نویسنده‌ی رسمی شدید، احساس می‌کنید آزادی‌تون در نوشتن بیشتر شده یا کمتر؟

آزادیم کمتر شده ولی نه برای فشار بیرونی، بیشتر به خاطر انتظاری که خودم از خودم دارم و توقع دارم بهتر و عمیق‌تر بنویسم.


* * *

منابع الهام‌تون نسبت به قبل تغییر کرده؟ هنوز از همون چیزها الهام می‌گیرید؟

راستش همیشه منبع الهامم یکی بوده الان دنیای واقعی بخش جدایی‌ناپذیر داستان‌هامه.


* * *

تجربه‌ی نویسندگی چه تأثیری روی نگاهتون به زندگی یا آدم‌ها گذاشته؟

وقتی جدی‌تر شروع می‌کنی باید آدم‌های بیشتری رو بشناسی و درکشون کنی و عملا به جاشون زندگی کنی. هرکسی روایت خودش رو داره، فقط باید بلد باشی بشنویش.


* * *

آیا تا حالا ایده‌ای داشتید که در دوران نوقلمی نمی‌تونستید بنویسید ولی حالا توانش رو دارید؟

من واقعا می‌خوام اثری بنویسم که خودم رو هم غافلگیر کنه. حس می‌کنم می‌تونم و از پسش بر میام.


* * *

از بین شخصیت‌هایی که خلق کردید، کدوم یکی با شما بزرگ شد؟

آیریس. آخرش با طی کردن راه‌های زیادی که کسی نمی‌دیدشون، تونست تنهایی تصمیم بزرگی بگیره و آزادی رو نه‌تنها به خودش که به همه‌ی دنیا هدیه کنه.


* * *

اگه بخواید به نسخه‌ی گذشته‌ی خودتون (نوقلم) چیزی بگید، چی می‌گید؟

ازت ممنونم که جنگیدی. نگران نباش، منم تمام تلاشم می‌کنم تا تو هم بهم افتخار کنی!


* * *

آیا از وقتی نویسنده‌ی رسمی شدید، رابطه‌ی مخاطب‌ها با شما تغییر کرده؟

احساس می‌کنم چند سال پیرتر شدم، انگار تجربه‌م بیشتر شده. حالا رابطه‌مون پخته‌تر و آگاهانه‌تره.smilies


* * *

بازخوردهایی بوده که مسیر نوشتن‌تون رو عوض کنه؟

آره، بعضی نقدها ناعادلانه بودن، ولی همونا باعث شدن از سطح به عمق برم. گاهی درد، جهت تازه‌ای به قلم می‌ده.


* * *

به نظرتون نویسنده تا چه حد باید به انتظار مخاطب وفادار بمونه؟

از تجربه‌ی ناظر بودن یاد گرفتم که نباید اسیر نظرها شد. ایده گرفتن خوبه، اما خالق جهان داستان باید خودش تصمیم بگیره، نه خواننده.


* * *

معمولاً دوست دارید با نویسنده‌های دیگه در ارتباط باشید یا ترجیح می‌دید خودتون تنهایی بنویسید؟

ترجیح میدم تنهایی بنویسم. چون اصولا کسی متوجه چیزی که من میگم نمیشه. تنهایی یعنی تمرکز بیشتر...


* * *

از نگاه شما، نویسنده توی جامعه‌ی امروز چه نقشی داره؟

این‌روزا کم‌تر کسی رو می‌بینم که میگه دارم رمان می‌خونم. حتی اگه اهل خوندن باشن کمیک و داستان‌های تصویری می‌خونن و این واقعا حیفه، من خودم عاشق تصور کردنم. از نظر من نویسنده صدای تخیل مردمیه که فرصت رویا دیدن ندارن. باید برای جهانی که خلق می‌کنه زندگی کنه، نه این‌که فقط بنویسه.


* * *

آیا مسیر نویسندگی‌تون رو هدف‌مند برنامه‌ریزی می‌کنید یا به جریان طبیعی خلاقیت اعتماد دارید؟

دارم یاد می‌گیرم برنامه‌ریزی کنم. هنوز سخته، ولی می‌دونم بدون نظم، خلاقیت آدم هم جوابگو نیست.e03627_


* * *

دوست دارید در آینده چه تغییری در نوع آثارتون یا سبک‌تون ایجاد کنید؟

می‌خوام از ژانر فانتزی یا تخیلی کمی فاصله بگیرم و نزدیک‌تر به واقعیت بنویسم. دنبال تجربه‌های جدیدم. ژانرهای جدید ایده‌های جدید اجرای متفاوت و...


* * *

آیا تا حالا به تدریس یا راهنمایی نویسندگان تازه‌کار فکر کردید؟

نه واقعا، اصلا معلم خوبی نیستم. ولی اگه یه نفر با خوندن کارهام انگیزه بگیره، برام کافیه.


* * *

اگه یه روز نتونید بنویسید، فکر می‌کنید با چه کار یا چه روشی جای اون حس رو پر می‌کنید؟

امیدارم این اتفاق رو تجربه نکنم چون نوشتن همیشه برام مثل اکسیژن بوده. بهش وابسته‌ام...


* * *

در یک جمله، «نویسنده بودن» الان برای شما یعنی چه؟

یعنی جاری ماندن در مسیر، یه جور سیال بی‌انتها و زنده!


* * *



بسیار عالی. ممنون از همکاری شما -118-"{}
 
عقب
بالا پایین