انجمن کافه رایترز

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

نگاهت چه رنج عظیمی ‌است وقتی به یادم می‌آورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته‌ام...

نقد کلی دلنوشته: دلنوشته متونی احساسیت که از دل برمی‌اید و در صورت مهارت در نگارش و توانایی بالای نویسنده، بدون شک بر دل می‌نشیند.می‌خواهم نقد را با نقاط قوت دلنوشته اغاز کنم. دلنوشته‌ی گونه‌های چالدار، با قلمی بسیار خوب متونی را به نگارش درآورده است که گویی خواننده خود را در تک‌تک کلمات و...

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان عکس های نیوشا ضیغمی و دخترش لنا ❤

دوست ندارم با مرگم مظلوم و مغموم به نظر بیام مدرسه به من احتیاج داره دوست دارم یه رمان بنویسم و چاپ کنم

چقدر آهنگ‌های قشنگ در اين دنيا وجود داشت كه من نشنيده بودم، چقدر چهره های زيبا از برابرم گذشتند كه من آن‌ها را نديدم. چقدر روياهای عجيب ديدم كه وقتی از خواب بيدار شدم، هرگز ديگر به يادم نيامد و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد كه تا هميشه خودم را نبخشم. زندگی يعنی چه؟ هميشه نصفه نيمه، هميشه...

بگذار از انسان هایی که ما را شاد می سازند . قدردانی کنیم ؛ آنها باغبانانی دوست داشتنی هستند که روح ما را شکوفا می سازند .

زندگی مجموع تصادفات است . وقایعی که در هم تنیده می شوند . شانس و اتفاقات بی ربطی که هیچ چیز غیر از بی معنی بودن خود را نشان نمی دهند.

ز شب هراس مدار این هنوز آغاز است بیا که پنجره رو به صبحدم باز است چو آفتاب درخشان چه خوش درخشیدی طلوع پاک تو در شب قرین اعجاز است تو مهربانی خود را نثار من گردان غلط اگر نکنم آفتاب فیاض است ز ترکتاز حوادث دمی تغافل کرد کبوتر دلم از آن به چنگ شهباز است هزار بار مرا آزمودی و دیدی حمید در ره ایران...

ترک‌ام نکن ترک‌ام نکن باید فراموش کرد هرآنچه را که می‌توان به فراموشی سپرد هرآنچه را که گریخته‌است دیگر از دست باید فراموش کرد روز و روزگاری را که به کژفهمی گذشت باید فراموش کرد زمان‌های از دست‌رفته را و لحظه لحظه‌هایی را که هر‌ازگاه با کوبش سوال‌ها قلب شادمانی را آماج تیرها می‌کنند ترک‌ام نکن...

لبهایت را بیشتر از تمامی کتاب هایم دوست می دارم چرا که با لبان تو بیش از انکه باید بدانم ، می دانم. لبهایت را بیشتر از تمامی گل ها دوست می دارم چرا که ل*ب هایت لطیف تر و شکننده تر از تمامی انهاست. لبهایت را بیش از تمامی کلمات دوست می دارم چرا که با لبهای تو دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت

?التماس دعــا?

?? یـا اباصـالح ! آقـا! التـماس دعای فرج ☀☀ یــا الـلـه یــا رحـــمـن یــا رحــیـم یــا مـقــلـب القــلـوب ثـبـت قــلــبــی عــلــی دیــنــک ☀☀ ??

واژه از نام پدر شکل و حیاتی بگرفت لبم از بردن نام ،شهد ِ نباتی بگرفت دلم از مهر پدر گرم و نگاهم نگران شعرم از شوکت او راه نجاتی بگرفت ❤❤ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان