از خرّ و پف , از سکسکه , از آروغِ سیری
تا غصه ی اینکه چرا فورا نمی میری
از هر چه که دادی و با جان کندنت دادی
تا هر چه که می گیری و با زور می گیری
از منزجر بودن از اشک و شیون و لابه
تا معتقد کردن تو را به شیشه نوشابه
از پشت پا خوردن به لطفِ ناجوانمردی
تا حرص خوردن با ولع , با ژستِ خونسردی
قی...