دلنوشته

  1. دختر خوشگل انجمن

    در حال تایپ دلنوشته افکار منحنی | نویسنده KIAnaz

    در میان استخوان‌های یکدیگر آواز می‌خوانند و یک به یک هم دیگر را به اوج مرگ فرا می‌خوانند. زندگی‌شان درد دارد و مهم نیست. این روزها چیزی مهم نیست. سردی میله‌های اتوبوس، گرد و غبار تهرانِ عظیم و تمام زشتی‌های منحنی به افکارشان! گویی یادشان رفته در حفاظت کامل خدا هستند.
  2. K

    اتمام یافته دلنوشته ناد | karp کاربر انجمن کافه نویسندگان

  3. ج

    اتمام یافته اپیزود دژاوو | مبینا دلگشایی کاربر انجمن کافه نویسندگان

  4. K

    『 مرگ در ساعتِ 12:34 』

    و سکوت ‏خنجر است ‏یاد ‏خنجر است ‏خانه ‏خیابان ‏شهر ‏خنجر است بی‌تو. ‌ - الیاس علوی.
  5. L

    ✨صِدایَت✨

    من صدای نَفَست را سلامی می دانم؛ که آفتاب، اولین بار، به دانه ی گندم داد! #رسول_ادهمی
  6. نهنــگ

    [مُلاقات بآ نَهَنگ]

    فقط میشه گفت ‹شرقی غمگینی هستم› که بی‌آوا و خسته است، و چون پیچکی اندوهگین به دور میله‌ی تردید میچرخد و بر یأس و غمش افزون میشود. تاریک و خاموش هستم، اما در پی نور گام برداشته و به امید صدا، ساز ناکوک قلبم را کوک میکنم. شاید.. باید از نو شروع کرد؛ از نو جوانه داد، از نو سبز شد. [ناشناس]
  7. L

    ?دِل بِه عِشقَت مُبتَلا شُد، خوب شُد...

    مرا حرفه یی دیگر نیست جز آنکه دوستت بدارم و روزی که از مواهب من بی نیاز شوی و دیگر نامه های مرا نپذیری کار و حرفه ام را از دست خواهم داد...
  8. L

    جملات ادبی |انجمن کافه نویسندگان

    دوست داشتن، هیچ‌وقت "زورکی نبوده و نیست" نمی‌توانی با مهربانی‌ات کسی‌را مدیونِ خودت کنی که دوستت داشته ‌باشد. دوست داشتنی کـه از روی "دِین و تشکر" باشد دوست داشتن نیست اصلا نمی‌توانی کسی‌را مجبور کنی تپش قلبش را با حرارتِ دست‌های تو تنظیم کند کـه در شلوغیِ شهر یک باره "به یادت بیفتد" و دلش قنج...
  9. یمنا

    برگزیده‌های صادق هدایت

    ﺗﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺒﺎﻥ ﻭﺣﺸﺖ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺷﮑﯿﺎﺕ ﻭ ﺳﻬﻮﯾﺎﺕ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ، ﺩﺭ اﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻄﯿﻊ ﻭ ﻣﻨﻘﺎﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪ.ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻣﺎﻫﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﺳﯿﻢ. ﺗﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺯﺟﺮ ﻭ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﻭ ﺍُﺧﺮﻭﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ‌کنید می‌آند ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؟ این پنبه را از گوشتان دربیارید. ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ بگم...
  10. L

    [من + تو = "ما"]

    بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند بدون کلامی جویایِ حالت می شوند بدون کلامی " دوستت دارم " را می گویند، بدون کلامی آرامش و اطمینان را به قلبت بر می گردانند بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند دُرست مانندِ نگاهِ تو ...
  11. L

    [به تو می اندیشم...]

    بـه تـو می‌ اندیشم اي سراپا همه ی خوبی تک وتنها بـه تـو می‌ اندیشم هـمه وقت همـه جا مـن بـه هرحال کـه باشم بـه تـو می‌اندیشم تـو بدان این را تنها تـو بدان تـو بیا تـو بمان با مـن، تنها تـو بمان
  12. L

    |گلدان گُلت گل کرده، حتما تو لبخند زده ای]

    خنده‌ات طرح لطیفی است که دیدن دارد!
  13. M

    قصه‌های خیالی ما | کاربر انجمن کافه نویسندگان

    نفرین به عشق و عاشقی نفرین به بخت و سرنوشت به اون نگاه که عشقتو تو سرنوشت من نوشت نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو به ساده بودن منو به اون دل سیاه تو
  14. R

    متن | انجمن کافه نویسندگان

    "جلوی من قدم برندار ممکن هست که دنبال نکنم پشت من راه نرو ممکن هست رهبری نکنم کنار من قدم بردار دوست من باش" _آلبر کامو
  15. ب

    {دلخوری هایی که به جا ماند}

    از دِل که این هَمه به تو دل بَست دلخورم...
  16. ابتـهاج

    °~ دلبر جانم ~°

    میخواهـم ؛ ڪمی در فنجانت شعـر بریزم بنوش و عاشق‌تر شو بهانہ نڪَیـر دوستم بـدار من در معبد چشم‌هایت عشــق را ستایش میڪنم هر روز ..!!
  17. M

    آخرین شروع | انجمن کافه نویسندگان

  18. ه

    ?مـــاهِ من?

    جایی برای عشق در قلبت کنار بگذار زیرا عشق تو را زیباتر می‌ کند دوست‌ داشتنی‌ تر، خالص‌ تر، پاک‌ تر گویی تو بالی هستی روی شانه‌ های فرشته‌
  19. مَـهـوا

    [هرگز متوقف نشو]

    Belki yüksek umutlarım var, belki çok fazla rüya görüyorum, ama en azından yorulana kadar pes etmeyeceğim ve bi'şeyden pişman olmayacağım. شاید من زیادی امیدوارم، شاید زیاد رویا میبافم، ولی حداقل تا خسته نشم تسلیم نخواهم شد و از چیزی پشیمان نخواهم شد.
  20. والـــہ

    |آیدای بی شاملو|

    اونجا که شاملو میگه: [و جز اینم هنری نیست، که آشیان تو باشم]
عقب
بالا پایین