عاشقانه

  1. بریوان

    در حال تایپ داستان کوتاه آیینه‌ها انتقام می‌گیرند | اِلی فرجی کاربر انجمن کافه نویسندگان

    اما این‌جا نبود! صدای بلند قلبش فریاد می‌زد که این‌جا نبود. گوش‌هایی که تقلا می‌کردند صدای آدم داخل کوچه را بشنوند، اعتراف می‌کردند این‌جا نبود! آنقدر به سمت در سرک کشید که دادم را درآورد. سطل شیر را به دستش دادم و گفتم برود و کمکش را نمی‌خواهم. نه این‌که بگویم سربه‌هوا بود، نه اصلا! اما این مدت...
  2. IVI

    عکس نوشته عکس نوشته عاشقانه و غمگین

  3. ز

    در حال تایپ مجموعه شعر قلب زمخت| به قلم زینب کدخدا

    عاشق چشمانت شده ام شب همه شب به مستی می‌برد فکر آن عشقه ناعاشق من به فکرت بگو بردارد دست از سر من دیوانه شدم بس همه شب از سر درد ینی انقدر بی وفایی عشق من که دل به دل داده ای جز دل من
  4. E

    در حال تایپ دلنوشته‌ی پرده پوشی نگاه | MahsaMHP

    جالب بود . بهش برسی الهی
  5. مَـهـوا

    در حال تایپ مجموعه شعر غـایـب از نـظـر | به قلم ح _ وفا

    پناه می‌برم به تو پناهِ قلب کوچکم قرارمان نبود گریز ز کوچه‌های ناگریز دهکده‌ی پلک‌های خیس به نیستی می‌کشد مرا پلاک کوچه‌ها که نیست چگونه می‌جویی مرا؟ ز تو پیغامی نیست که نیست
  6. 8

    در حال تایپ مجموعه شعر آغاز فراق| به قلم نیک

    هرگز ننالم از رنج و محنت خلق که هرچه به سرم آمد، از دست خالق بود هرگز نگویم پیش غیر، شکایت کولی که هرچه بهتان شنیدم، از دهان اغیار بود خواستم روزی از تو و خیالت، میان جمعی اجنبی سخن گویم شهره‌ی یک شهر بودی؛ چاره‌ام سکوت بود هرگز خرج نکنم مهر بر مترسکی که هرچه محبت کردم، حرام مشتی پوشال بود
  7. سارا مرتضوی

    در حال تایپ مجموعه شعر مهرورزی | به قلم سارا مرتضوی

    پایان
  8. ش

    نقد کاربر نقد رمان آگرین | فاطمه عطایی

    بسم‌تعالی نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم. خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛ ?️قوانین ساب نقد کاربران همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛ ?️تاپیک...
  9. دختر خوشگل انجمن

    در حال تایپ داستان کوتاه تاوانِ زنده ماندن | KiAnaz کاربر انجمن کافه نویسندگان

    نگاهم کرد و بعد از چند ثانیه سرش را پایین انداخت. - آره من دوتا بچه دارم یه دختر یه پسر. نگاهش کردم. عاشق شده بود، هم پدر شده بود، هم زندگی خوبی داشت. - به نظرت کار اشتباهی نمی‌کنیم برای ناهار بیرون بریم؟ سرم را پایین انداختم و انگشتان کشیده‌ام را در هم گره زدم. - اونم تنها! دستی به موهای لختش...
  10. ج

    اتمام یافته دلنوشته تورم احساس | KIAnaz کاربر انجمن کافه نویسندگان

  11. ج

    اتمام یافته رمان مگانور | سارا عسکریان کاربر انجمن کافه نویسندگان

  12. L

    در حال تایپ دلنوشته آن آدمِ همیشگی |نوژان پارسیان فرد

    [ساحل] ساده بودی، ساده اما پیچیده. حرف‌هایت کوتاه و خلاصه بود و صدایت حکایت موج های دریا؛ حرف که می‌زدی چشم‌هایم را می‌بستم و آرامش پشت پلک هایم را می‌بوسید.
  13. L

    [من + تو = "ما"]

    بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند بدون کلامی جویایِ حالت می شوند بدون کلامی " دوستت دارم " را می گویند، بدون کلامی آرامش و اطمینان را به قلبت بر می گردانند بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارند دُرست مانندِ نگاهِ تو ...
  14. L

    [به تو می اندیشم...]

    بـه تـو می‌ اندیشم اي سراپا همه ی خوبی تک وتنها بـه تـو می‌ اندیشم هـمه وقت همـه جا مـن بـه هرحال کـه باشم بـه تـو می‌اندیشم تـو بدان این را تنها تـو بدان تـو بیا تـو بمان با مـن، تنها تـو بمان
  15. Monji

    در حال تایپ اپیزود سقوط | نویسنده monje

    بزار خیالت رو راحت کنم! من همونقدر که برای بدست اوردنت سرسختم؛ می تونم خیلی ناگهانی دلسرد بشم! دکمه توقف رو بزنم، یه موزیک لایت گوش کنم و به گذشته ها و خاطراتمون بخندم و بگم: _ ببین دلبر درسته ما دلمون گیر شماست اما کنترول احساساتمون دستمونه. (به تصویر خودش تو آیینه زل میزنه) ولی من اینکه...
  16. ب

    {دلخوری هایی که به جا ماند}

    از دِل که این هَمه به تو دل بَست دلخورم...
  17. مرصـاد

    °~ دلبر جانم ~°

    میخواهـم ؛ ڪمی در فنجانت شعـر بریزم بنوش و عاشق‌تر شو بهانہ نڪَیـر دوستم بـدار من در معبد چشم‌هایت عشــق را ستایش میڪنم هر روز ..!!
  18. والـــہ

    |آیدای بی شاملو|

    اونجا که شاملو میگه: [و جز اینم هنری نیست، که آشیان تو باشم]
  19. AYDAW

    |همسفر|

    ما ب در میگم چون نمیتونیم ب دیوار نگا کنیم چشاش قشنگه!
عقب
بالا پایین