تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

انجمن کافه نویسندگان

چه جالب است
ناز را می کشیم
آه را می کشیم
انتظار را می کشیم
فریاد را می کشیم
درد را می کشیم
ولی بعد از این همه سال …
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم
دست بکشیم
از هر آنچه که آزارمان می دهد

******
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالاﺧﺮﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ
ﺁﻥ ﺷﺐﻫﺎیی ﮐﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ
ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ
چقدﺭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻫﺴﺘﻢ
انجمن کافه نویسندگان

بالاﺧﺮﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ
ﺁﻥ ﺷﺐﻫﺎیی ﮐﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ
ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ
چقدﺭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻫﺴﺘﻢ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
عشق


خاطره یی ست به انتظار حدوث و تجدد نشسته

چرا که آنان اکنون هردو خفته اند

در این سوی بستر

مردی

وزنی

در آنسوی

تند بادی بر درگاه و

تند باری بر بام

مردی و زنی خفته

ودر انتظار تکرار و حدوث

عشقی خسته
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من سرگذشت یاسم و امید


با سر گذشت خویش

می مردم از عطش

آبی نبود تا ل*ب خشکیده تر کنم

می خواستم به نیمه شب آتش

خورشید شعله زن بدر آمد چنان که من

گفتم دو دست را به دو چشمان سپر کنم

با سرگذشت خویش

من سرگذشت یاس و امیدم

احمد شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,438
218
میان ستاره‌ای
?

بوی سیگار شدیدی آمد....

با خودم میگویم نکند باز پدر غمگین است...

نکند باز دلش ....

پله ها را دو به یک طی کردم! تا رسیدم بر بام!

پدرم را دیدم

زیر آوار غرورش مدفون...زیر ل*ب زمزمه داشت

که خدا عدل کجاست؟که چرا مزه فقر وسط سفره ماست و چراها و چرا های دگر....

دل من هم لرزید مثل زانوی پدر...دیدن این صحنه آنچنان دشوار بود که مرا شاعر کرد.....



? شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,438
218
میان ستاره‌ای
هرچند من ندیده‌ام این کورِ بی‌خیال

این گنگِ شب که گیج و عبوس است

خود را به روشنِ سحر

نزدیک‌تر کند،



لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره هرچه هست

آخر زتنگه‌هایِ سحرگه گذر کند…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,466
12,571
219

من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست، بزرگ‌ترین اقرارهاست،
تو لبخند زدی و من برخاستم...

?شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,053
3,774
148
18
ری‌را... صدا می‌آید امشب
از پشتِ کاچ که بند آب
برقِ سیاه‌تابش تصویری از خر*اب
در چشم می‌کشاند
گویا کسی‌ست که می‌خواند...
اما صدای آدمی این نیست


#نیما_یوشیج
#احمد_شاملو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا