با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
یک سخن نیست که خاموشی از آن بهتر نیست
نیست علمی که فراموشی از آن بهتر نیست
اینک اصحاب حرم ، جرعه زنی، نزع و صلاح
کو صلاحی که قدح نوشی از آن بهتر نیست
گر چه از هم نفسان جمله وفا می بینم
آن وفا کو که جفا کوشی از آن بهتر نیست
هست هشیاری آسوده دلان قابل راز
این قدر هست که بیهوشی از آن بهتر...
انجمن کافه نویسندگان
ای آتش سودای تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سر سودای تو سرها
در گلشن امید به شاخ شجر من
گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها
ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها
وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها
آلوده به خونابه هجر تو روان ها
پالوده ز اندیشه وصل تو جگرها
وی مهره امید مرا زخم زمانه
در...
انجمن کافه نویسندگان
امشب دلم پره
امشب مسافری
فرصت نشد بگم چی میکشم بری
چشمم به رفتنت
دلگیرم از خودم
فرصت نشد بگم من عاشقت شدم
من عاشقت شدم
ما میرسیم به هم
کاش مونده بودی و میشد بهت بگم
ما عاشق همیم
ما میرسیم به هم
کاش اینجا بودی و میشد بهت بگم
میترسم از همه
از این شبای...
انجمن کافه نویسندگان
قطار پنجره هايش را
گرفته زير ب*غل مي رفت
و پشت ابر نهان مي شد...
دلم كه ماه محالش را
به حال بدرقه مي افتاد
جهان پر از چمدان مي شد
*
و برگ بود كه مي باريد
و بادْ خسته_وزان مي رفت...
خزان مسافتي از من بود
كه در تدارك رفتن بود
ولي همينكه خزان مي رفت
دوباره باز خزان مي شد...
*...
آیدا، درخت خنجر و خاطره »
غزلی در نتوانستن
**
دستهای گرم تو
کودکان توامان آغو*ش خویش
سخن ها می توانم گفت
غم نان اگر بگذارد.
نغمه در نغمه درافکنده
ای مسیح مادر، ای خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
رنگ ها در رنگ ها دویده،
ای مسیح مادر ،...
اجمن شعر
احمد شاملو
احمد شاملو و آیدا
اشعار احمد شاملو
انجمنانجمن ادبی
انجمن تکست
انجمن رمان نویسی
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
انجمنشعرانجمنشعر و ادب
انجمن فرهنگی
شاملو