تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

انجمن شعر

  1. Blue berry

    شعر اشعار شیخ بهایی

    بر درگه دوست، هر که صادق برود تا حشر ز خاطرش علائق برود صد ساله نماز عابد صومعه‌دار قربان سر نیاز عاشق برود
  2. Blue berry

    شعر اشعار عرفی شیرازی

    یک سخن نیست که خاموشی از آن بهتر نیست نیست علمی که فراموشی از آن بهتر نیست اینک اصحاب حرم ، جرعه زنی، نزع و صلاح کو صلاحی که قدح نوشی از آن بهتر نیست گر چه از هم نفسان جمله وفا می بینم آن وفا کو که جفا کوشی از آن بهتر نیست هست هشیاری آسوده دلان قابل راز این قدر هست که بیهوشی از آن بهتر...
  3. Kallinu

    شعر اشعار خاقانی

    انجمن کافه نویسندگان ای آتش سودای تو خون کرده جگرها بر باد شده در سر سودای تو سرها در گلشن امید به شاخ شجر من گلها نشکفند و برآمد نه ثمرها ای در سر عشاق ز شور تو شغب ها وی در دل زهاد ز سوز تو اثرها آلوده به خونابه هجر تو روان ها پالوده ز اندیشه وصل تو جگرها وی مهره امید مرا زخم زمانه در...
  4. Kallinu

    شعر اشعار حسین غیاثی

    انجمن کافه نویسندگان امشب دلم پره امشب مسافری فرصت نشد بگم چی میکشم بری چشمم به رفتنت دلگیرم از خودم فرصت نشد بگم من عاشقت شدم من عاشقت شدم ما میرسیم به هم کاش مونده بودی و میشد بهت بگم ما عاشق همیم ما میرسیم به هم کاش اینجا بودی و میشد بهت بگم میترسم از همه از این شبای...
  5. Kallinu

    شعر اشعار حسین صفا

    انجمن کافه نویسندگان قطار پنجره هايش را گرفته زير ب*غل مي رفت و پشت ابر نهان مي شد... دلم كه ماه محالش را به حال بدرقه مي افتاد جهان پر از چمدان مي شد * و برگ بود كه مي باريد و بادْ خسته_وزان مي رفت... خزان مسافتي از من بود كه در تدارك رفتن بود ولي همينكه خزان مي رفت دوباره باز خزان مي شد... *...
  6. Kallinu

    شعر اشعار سید علی صالحی

    انجمن کافه نویسندگان رنده.. هی پرنده‌ی بی‌پروا در پیِ آن فوجِ گمشده بر مِه آشیان مساز ! من ساختم، باد آمد و همه‌ی رویاها را با خود برد.
  7. D A N I

    شعر اشعار احمد شاملو

    آیدا، درخت خنجر و خاطره » غزلی در نتوانستن ** دستهای گرم تو کودکان توامان آغو*ش خویش سخن ها می توانم گفت غم نان اگر بگذارد. نغمه در نغمه درافکنده ای مسیح مادر، ای خورشید! از مهربانی بی دریغ جانت با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد غم نان اگر بگذارد. رنگ ها در رنگ ها دویده، ای مسیح مادر ،...
بالا