انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

همگانی [ بهش بگو ... ]

میدونی من یه برگم رو به مرگم تو منو دادی به باد!
 
یعنی اگه ضربب هوشی انیشتین رو داشته باشی باز یه اسکولی .‌.‌. میری متن یه جای دیگه که نوشتی بر میداری یه کلمه اش تغییر میدی به هوای اینکه کسی شک نکنه خودتی، بعد به خیال خودتم فکر می کنی دیگران شک نمی کنند تویی؟! من که دیگه نیستم ببینم چه غلطی می کنی فقط خوب میدونم آخرش به خاطر این اسکول بازی هات کله ت به سنگ می خوره ... چقد تو خنگ بازی در میاری آخه لعنتی🙃🙃
 
آخرین ویرایش:
به من غبطه نخور عزیزم، تو می‌تونی برای یه گل کاکتوس کوچیک غبطه بخوری یا یه چکاوک آزاد قشنگ، یه در چوبی یا یه پنجره‌ی دوجداره که در برابر باد و طوفان هم مقاومه ، می‌تونی برای یه نخ سیگار بهمن یا یه مورچه غبطه بخوری، اما به حال من و سن و سال من نه!
 
یعنی اگه ضربب هوشی انیشتین رو داشته باشی باز یه اسکولی .‌.‌. میری متن یه جای دیگه که نوشتی بر میداری یه کلمه اش تغییر میدی به هوای اینکه کسی شک نکنه خودتی، بعد به خیال خودتم فکر می کنی دیگران شک نمی کنند تویی؟! من که دیگه نیستم ببینم چه غلطی می کنی فقط خوب میدونم آخرش به خاطر این اسکول بازی هات کله ت به سنگ می خوره ... چقد تو خنگ بازی در میاری آخه لعنتی🙃🙃
فکر کنم می‌دونم کیو میگی. لعنت بر سارقین ادبی.
 
فکر کنم می‌دونم کیو میگی. لعنت بر سارقین ادبی.
ای مخاطب جمله من، از خودش سرقت می کنه متاسفانه تو کار سرقتای کلان نی، احتمالا با سارق مدنظرت فرق داره👀
 
راستش اینکه به تو رسیدن چه حسی داره رو نمیدونم اما، تلاش برای رسیدن بهت خیلی قشنگه.
 
اون روز نزدیکه که توی دلم تشییع جنازتو بگیرم.
 

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

بالا