با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
گلاره ناظمی داور زن ایرانی در رشته فوتسال می باشد .بد نیست بدانید کوپال ناظمی که از داوران لیگ برتر می باشد برادر اوست . آنها هردو مجرد می باشند . گلاره ناظمی که در این عرصه توانسته بسیار موفقیت آمیز عمل کند چندی پیش داوری مسابقات فوتسال مردان را نیز بر عهده داشت که افتخار بزرگی برای کشورمان محسوب می شود.
از سال ۱۳۸۰ داوری را شروع کرد و از سال ۲۰۱۴ داور بینالمللی فوتسال و از ۲۰۱۵ هم به لیست الیت اضافه شد. گلاره ناظمی این روزها سخت در تلاش است تا به عنوان نماینده داوری ایران در المپیک بوینسآیرس , بهترین قضاوتها را داشته باشد و مثل علیرضا فغانی برای کشورمان افتخار کسب کند.
خیلی سال است که قضاوت میکند، اما حالا بیشتر از هر زمانی به چشم میآید. شاید به خاطر اینکه چندی پیش, به عنوان داور زن محجبه توانست قضاوت مسابقات فوتسال مردان را به عهده داشته باشد.
شاید هم به خاطر اینکه جزو ۲ داور زن آسیا است که برای مسابقات المپیک جوانان انتخاب شده.
نحوه داور شدن گلاره ناظمی
چطور شد با اینکه در رشته بیولوژی درس خواندی، اما داور شدی؟
واقعیت این است که برادرم کوپال ناظمی که داور لیگ برتر است، وقتی متوجه شد کلاسهای داوری بانوان دارد , برگزار میشود از من خواست در این کلاسها شرکت کنم. من هم پذیرفتم و رفتم.
اول هم داور فوتبال بودم که سال ۷۸، ۷۹ اولین دوره را گذراندم. کلاً دنبال داوری نبودم، اما با تشویقهای برادرم, در کلاسها شرکت کردم و به این رشته علاقهمند شدم.
اولین مدرس داوریام هم خانم فرخی بود که الآن دیگر در ایران نیست. بعد از آن هم وقتی در تستهای آمادگی جسمانی و داوری قبول شدم، انگیزه بالایی پیدا کردم و داور شدم.
در واقع استعداد داوری داشتم و علاقه زیاد به آن، که باعث شد الآن ۱۷ سال در این رشته حضور داشته باشم. همانطور که گفتم اول داور فوتبال بودم و بعد علاقهمند به فوتسال شدم و به این رشته آمدم.
پس خانواده شما هم یک خانواده علاقهمند به داوری است…
دقیقاً. اتفاقاً چندی پیش یکی از روزنامهها تیتر زده بود «ژن قوی داوری» و در این مطلب در مورد من و کوپال نوشته بود.
بجز برادرت، فکر میکنم پدرت هم ورزشکار بوده…
بله، پدرم والیبالیست بوده، اما عامل اصلی حضور من در ورزش و داوری برادرم بوده که همیشه من را تشویق میکرد.