یکی از نشانههای نابِ صمیمیت (intimacy) این است که افراد برای آیندهٔ دور برنامهریزی مشترک میکنند . بسیاری از این برنامهها به نتیجه نِمیرسند، اما نتیجه چندان مهم نیست . پیامِ پنهانِ چنین خیالپردازیهایی این است: در دقیقهٔ «اکنون» تو را برای آینده، آینده را برای/با تو میخواهم .
درد به سادگی فراموش نمیشود. فقط کسانیکه بسیار رنج کشیدهاند، باید بسیار فراموش کنند. دردها شخصیت دارند. اما شادیها مثل شکلهایی با خطوط مبهم، محو میشوند. یادِ درد جانکاه است و شرایطی که آن را پدید آورده، جانکاهترش میکند.
کاش میتوانستم جلوی فکر کردنم را بگیرم . سعی میکنم . موفق میشوم . انگار کله ام پر از دود میشود و باز از سر گرفته میشود . دود ، فکر نکنم . نمیخواهم فکر کنم . فکر میکنم که نمیخواهم فکر کنم . نباید به این فکر کنم که نمیخواهم فکر کنم . چون این هم باز یک جور فکر است . پس هیچوقت تمامی ندارد ؟
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0)
دیدن جزئیات