تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [ نقطه مرگ ]

مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
راستش را بخواهی بی اعتمادم به تو. دیگر به دست های تو هم اعتمادی ندارم، به هیچ کس و هیچ چیز اعتمادی ندارم، آنقدر که فکر می کنم هر که ایستاده است لابد پایی برای دویدن ندارد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
من به دردِ خودمم نمیخورم فقط بخاطر یسری خاطره خودمو نگه داشتم وگرنه خیلی وقت پیش خودمو از کمد در میاوردم، مچاله میکردم، مینداختم تو سطل، گره میزدم، میزاشتم دمِ در، میبردنم، بازیافت میشدم، و شاید بدردی میخوردم.

••صادق هدایت••
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
چقدر می‌توانم بیدار شوم و ببینم که پهلویم
نیستی و زندگی‌ام یخ کرده و منجمد است.
چقدر؟ تا کی؟ تا کجا؟

••فروغ فرخزاد••
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
بیشتر زندگی فاجعه است. به دنیا می‌آیید، نمی‌دانید چرا. این‌جا هستید، نمی‌دانید چرا. می‌روید، می‌میرید. خانواده‌تان می‌میرند. دوستان‌تان می‌میرند. مردم رنج می‌کشند. مردم در وحشتی دائمی زندگی می‌کنند. جهان پر از فقر و فساد و جنگ و نازی‌ها و سونامی‌هاست. از تمام این‌ها، نتیجه گرفته می‌شود که شما بازنده‌اید - شما در خانهٔ حریف شکست خوردید!
••وودی آلن••
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
میدونی گاهی اوقات خسته میشی از نفس کشیدن ، دلت یکم زندگی میخواد اما به خودت ک میای ، میبینی خیلی وقته که از دستش دادی.یه بخش اصلی زندگی ؛ امید ب زنده بودنه . چیزی ک خیلی وقته گمش کردم .
••در بین شیار‌های مغزم••
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
این‌که هیچ‌وقت نداشتمت اما بارها از دستت دادم و اون احساس از کف رها شدن رو تجربه کردم، عمیقا غمگینم می‌کنه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
دلم که می‌گیرد، نه سراغ عکس‌هایت می‌روم، نـه دل خوش می‌کنم به دوستت دارم‌های فاصله‌دارت. دلم که می‌گیرد، تنگ‌تر خودم را در آغو*ش می‌گیرم، شاید چیزی از تو جا مانده باشد، میان من…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
آدم است دیگر! گاهی تمام دوستت دارم‌های شنیده را، فدای دوستت دارمی می‌کند که دلش میخواسته بشنود، و هرگز نشنیده…
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا