به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

متون و دلنوشته |✖ ضـَـرَبــانِ مَعکـــ♥ـــوس✖|

  • شروع کننده موضوع Diako
  • تاریخ شروع
همه ي ما آدمها،
علاوه بر كودكِ درون،
يك "شيطانِ درون" هم داريم...
نقاطِ ضعفِ آدمها را شناسايي ميكنيم
و دقيقاً دست ميگذاريم روي آنها...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
همه ى آدمهايى كه تركتان كرده اند،
يك روز برميگردند!
از الان خودتان را براى حرفهاى آن روز،آماده كنيد؛
مبادا خام شويد!
يادتان باشد كه هيچ چيز تغيير نكرده،
فقط همان آدمِ سابقي است كه بهتر از شما را پيدا نكرده!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تصادف هم كه ميكني
مقصر باشي يا نباشي
بايد افسر بياد
كروكي بكشه
صحنه ي تصادف رو تحليل كنه
شرايطِ جسميه راننده هارو ارزيابي كنه
خسارت بدي
خسارت بگيري
شهر هـرت نيست كه
حالا تو حساب كن كه دل بشكوني
به همين راحتي...؟بزني و بري...؟بي خسارت...؟بي دغدغه...؟
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هر بلايي سرتان آورده اند،واگذارشان كنيد به "خدا"...
خودتان را نابود نكنيد
خودتان دادگاه تشكيل ندهيد
حكم صادر نكنيد
اين كار فقط شخصيتتان را زيرِ سوال ميبرد...
آدمي تقاصِ خطاهايش را در همين دنيا پَس ميدهد
بدونِ آنكه خودش متوجه شود...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تو رفتي...
من ماندم و جمع هايي كه هر روز سراغِ تو را از من ميگيرند
هنوز هم ميگويم حالت خوب است
هنوز هم ميگويم سرت شلوغ است
هنوز هم از خوبيهايت تعريف ميكنم
هنوز هم از عشق افسانه ايت ميگويم
هنوز هم...
باورت ميشود اينهمه دروغ؟
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خودش باید ارزشتو بدونه !
خودش باید بفهمه وقتی تو هستی خیلی کارا میرن تو لیست اضافه کاری
نه اینکه تو بدویی،
بجنگی،
حرص بزنی تا ثابت کنی جایگاهتو
باید یاد بگیری یه پایان تلخ بهتر از یه تلخیه بی پایانه
باید یاد بگیری
ترس از تنهایی احمقانه ترین دلیل باقی موندن تو یه را*بطه پوچ و بیهودس
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نيست كه نيست
اصلاً آب شده رفته زيرِ زمين
همه جا را گشتم
نشاني اش را از همه پرسيدم
تمام پاتوق هايش را زيرِ پا گذاشتم
اعلاميه ي مفقودي اش را در كوچه پس كوچه هاي شهر نصب كردم
من حتي مژدگاني برايش گذاشتم
اما نيست كه نيست
دلي كه از ما دل ببرد...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
كسى كه منتظر ميماند تا انتخاب شود،
هيچوقت خوشبختى را تجربه نخواهد كرد!
براى خوشبخت شدن بايد جسور بود و
دل را به دريا زد!
اصلاً بايد هرچه در اين دلِ لعنتى ميگذرد را بريزيد بيرون!
نهايتش اين است؛
زندگي ات را با "اي كاش" ها پيش نميبرى....
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
پنجشنبه ها،
از صبحِ اولِ وقتَش،
بخواهى نخواهى همه چيز عاشقانه شروع ميشود...
از آوازِ پرندگان بگير
تا صداىِ جاروى رفتگرِ دوست داشتنى روىِ برگها
همه و همه
بودنِ تو را صدا ميزنند!
هنوز دلَت به نيامدن است جانم...؟
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خسته از تمامِ پيغامهاى از روى عادت
بردار تلفنِ لعنتى ات را
شماره ام را بگير
و زمزمه كن كنارِ گوشم
هر شب،
قبل از خواب،
تمامِ دلتنگى ات را...
باور كن كلمات جان ندارند!
دلم صدايت را ميخواهد
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تا ميتوانيد غافلگيرش كنيد
درست در لحظه اى كه فكرش را هم نميكند!
مثلِ بارانِ وسطِ چله ى تابستان
ذوق كردنش را با دقت ببينيد
لبخندش را...
باور كنيد تمامِ اينها يك دنيا ارزش دارد!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
اين مردم
اگر بويى ببرند از دوست داشتنمان
تمام است جانم!
همه شان دست به دست هم ميدهند
تا من و تو را نرسانند به هم!
خيالشان كه راحت شد،
ميروند و پشتِ سرشان را هم نگاه نميكنند...
اين مردم حسودند!
عادت به دو نفره ها ندارند
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشكل اينجاست كه ما نه براى خودمان بلكه براى آدمهاى اطرافمان زندگى ميكنيم!؛
لباسى ميپوشيم كه مردم خوششان بياد...
عطرى ميزنيم كه مردم لذ*ت ببرند...
رشته اى درس ميخوانيم كه كلاس داشته باشد...
با كسى ازدواج ميكنيم كه دهانِ مردم را ببنديم...
بچه دار ميشويم كه برايمان حرف در نياورند...
و اين داستان تا آخرِ عمر ادامه دارد!
ما اگر كارى براى دلِ مان ميكرديم وضعِ مان اين نبود،همين.
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
جهانِ كوچك من
این روزها که بگذرند و نورِ امید طلوع کند،
هر طور شده به جست و جویت می آیم،
که مجال زندگی کم است...
دستانت را محکم تر میفشارم،
و هرروز بیشتر از روز قبل،
عاشقانه تر دوستت خواهم داشت...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاش لبخندت انحصاری بود...
مالِ خودِ خودِ من...
چالِ گونه ات را به نامِ خودم ميزدم
و تا آخرِ عمر روزی هزار بار
برای نمايان شدنش دعا ميكردم
تمامِ كسانی را كه برايت ضعف
ميكردند قتل عام ميكردم
دستِ خودم نيست،
من به لبخندت حسودم...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
لطفاً ناگهانى رُخ بده!
غافلگيرم كن!
لحظه اى اتفاق بيفت كه اصلاً فكرش را هم نكنم!
آنجا كه حتى صورتت را هم از ياد برده باشم!
اصلاً
تو هر موقع هم كه بيايى،
هرگذشته اى هم كه داشته باشى،
با ارزشى...
درست مثلِ پيدا كردنِ پولِ مچاله شده،
بعد از سالها در جيبِ لباسم!
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
برگرديم به زمان هاى قديم
به ما تكنولوژى نيامده جانم
برايت نامه مينوسم!
از مبدأ معلوم، به مقصدِ نا معلوم
عزيزِ جانم؛ سلام!
كلام را كوتاه ميكنم!
ملالى نيست جز دلتنگى هاى هر شب
و مرورِ تمامِ خاطراتى كه
اى كاش از ذهنَت پاك نشده باشد!
همين!
دلتنگِ "تو"،
"من"
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بگرد دنبال کسی که
تو را با نام کوچکت صدا کند!
زنگ بزند و بگوید :
هیچ کاری نداشته؛فقط دوست داشته صدایت را بشنود ...
بگرد دنبال دوستی که شریکت نیست !
بگرد دنبال خودت ...
خودت را پیدا کن
و بازوانت را دور خودت حلقه کن
و خود را در آغو*ش بگیر ...
برای خودت زندگی کن
برای بودنت ...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دو نفره هاى عزيز؛
عشقتان را به رخ نكشيد!
عكسى داريد
آهنگى داريد
خاطره اى داريد
نگه داريد براى خودتان!
آدميزاد است ديگر،
گاهى چشمشان شور ميشود...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
هروقت به آنجا رسيدي كه اشك زن ها را دراوردي،
فاتحه ات خوانده است...
زنها بعد از گريه "آه"ي ميكشند كه
تا آخر عمر مثل يك سايه تعقيبت ميكند و درست در لحظه اي كه احساس
خوشبختي ميكني،
گريبانت را ميگيرد...
#عليقاضينظام
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 0) دیدن جزئیات

عقب
بالا