درد و دل ادبی کاربران

گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن ؛
به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی، می خواهی بمانی
رفتاری می بینی که انگار باید بروی و این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است ...

[سیمین دانشور]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم میخاد برای یه بارم که شده یکیو تو خلوتم راه بدم و براش حرف بزنم و منو بفهمه...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وقتی میگی خوابم میاد و خستمه واقعن با تمام وجود درکت میکنم دلم میخواد بگم آرهههه بیا بخوابیم ???? :cry::cry: @Negiwn

نمیدونم چرا دردو دل من مث بقیه نیس ولی اینم درد و دله:crybaby2:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خب تا حالا شده یکی چیزی بگه و شما واقعاً با تموم وجود درکش کنین و بخواین حرفشو ادامه بدین یا باهاش هم درد بشین.
حالا این امکان فراهم شده داخل این تاپیک
هر چی میخوای بگی که خیلی وقته روی قلبت سنگینی می‌کنه رو بگو.


ما درکت می کنیم ^ ^
دوستاتون هم رو با تگ کردن دعوت کنین تا شاید با درد و دلشون با ما کمی از آن و غصه‌شون کم بشه.
باتشکر?
زندگی هر چقدرم بد باشه تو بهترین باش
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بازهم هوای دل طوفانیست؛
برگرد دست در دست هم، این طوفان‌هارا پشت سر بگذاریم(؛


@ZozaHis
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
گاهی دلت می‌خواد به طرف مقابل بگی "خاک برسرت" اما نمیشه.
خیلی سخته تحمل کردن.??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلم تنگ شده برای روزایی ک بدون این قرصا هم اروم میگرفتم..??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
میدونی..ب نظرم هیچی غمگین تر از این نیس ک جونت ب ی جفت دستگاه وصل باشع?..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
چقدر خوب بود
قلبی بیابی که دوستت بدارد
بی انکه چیزی بخواهد
جز اینکه حالت خوب باشد ....
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
من یه عالمه معذرت خواهی به قلبم بدهکارم که بهش اجازه دادم عاشق تو بشه؛
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دلنتی..تو چی فهمیدی زمانی که دلیل اشکام بودی؟ چی فهمیدی زمانی که باعث شب بیداریم بودی؟ چی فهمیدی که شب به امید تو میخوابیدم و صبح به امید تو بیدار میشدم اما تو هرروز نا امیدتر میشدی؟ چی فهمیدییی زمانی که جیغام هنجرم رو داغون کرد رفتم زیر یه مشت دستگاه اما تو چی فهمیدی؟ چی فهمیدیی لعنتی؟ چرا وقتی میخندیم فکر میکنین خوشیم؟ چرا نمیفهمین که ما هم بدبختیم؟چراا؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زندگی، تازه از جایی شروع میشه که بفهمی همه در تاریکی شبیه یکدیگریم??
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شده قدرت اشکات از قدرت خندت قوی تر باشه؟ شده همه قضاوتت کنن و فقط شادی هاشون رو بگن؟ خب حسادت طبیعت انسانه؛ شده به یکی حسادت کنی که چرا انقد خوشبخته؟ شده بگی خدایا چرا ما هردومون میخندیم ولی اون واقعی من از روی تمزخر..خدایا، میشه فقط یک بار دیگه..فقط یک بار دیگه واقعی بخندم؟! قول میدم اخریش باشه:)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
قبول دارین خندیدن خیلی سخته؟ مخصا اگه دلیلی نداشته باشه..!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سعی بر آنم که دگربار روی پریشانت را نظاره کنم
امان از دلت که سنگ دربرابرش خرد می‌شود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شده بعضی وقتا دیگه از همه دنیا بُریده باشی و ندونی چیکار کنی ،من اینجوریم هیچوقت کسی نبوده که به حرفام گوش بده تقصیر خودمم هست چون سعی نمیکنم به کسی نزدیک بشم و همیشه تو کنج اتاق کز کردم میشه گفت یه دنیای انفرادی واسه خودم دارم نه حوصله ای دارم برای رفیقا و دورهمی خانوادگی و نه حتی خانواده ام!
همه از دستم شاکین ولی من مثل مرده متحرکم به حرف هیچکس اهمیت نمیدم
 
آخرین ویرایش:
شدم یک آدم دل سنگ و بی احساس ،افسرده یک مرض لاعلاج تنها دلخوشیم درس خوندنِ حتی رمان هم دیگه نمیتونم بنویسم
شده بعضی وقتا دیگه از همه دنیا بُریده باشی و ندونی چیکار کنی ،من اینجوریم هیچوقت کسی نبوده که به حرفام گوش بده تقصیر خودمم هست چون سعی نمیکنم به کسی نزدیک بشم و همیشه تو کنج اتاق کز کردم میشه گفت یه دنیای انفرادی واسه خودم داشتم نه حوصله ای دارم برای رفیقا و دورهمی خانوادگی و نه حتی خانواده ام!
همه از دستم شاکیم ولی من مثل مرده متحرکم به حرف هیچکس اهمیت نمیدم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین