به نام یگانه یزدان پاک
داستانهای کوتاه: عشق منجمد
نویسنده: نگین بای
ویراستار: مهرانه بلوچ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
ناظر: @Mahkameh
ویراستاران: @pen lady , @Bluesky
خلاصه:
عشقی ناب، در فراز چشمهای من و تو، در میان دستهای من و تو، در قلبهای جفتمان. با هم کامل میشویم و مکمل همدیگر، بگذار بگویم چقدر دوستت دارم.
اصلاً بگذار همهچیز را بگویم که زندگی کردن و نفس کشیدنهایم در با تو بودن، معنا میشوند.
نبود من، در نبود تو خلاصه میشود، نبود تو در پیش من و نبود من در این جهان.
مقدمه:
قلب من محبتی میخواهد، محبتی که به من بال و پر بدهد تا در وسعت لبخندهای طولانی بپرم.
محبتی که من را نسیمی کند تا در دست مملو از خوشرویی و دلگرمی، بوزم.
درختی ایستاده در دستان گرم مهربانیها، قایقی رونده در دریایی از رویاهای شیرین و ابری در بدرقهی زیباییها، محبتی که من را همچون آب، آتش، هوا و سنگ، برف کند و باران.
یا پلی بالای رودخانهی شگفتیها و هزاران محبتی که من را لایق بداند.
قلبم عشق میخواهد، عشقی که من را نیز بخواهد.
عشقی که به اندازهی وسعت آسمان، دارای اعتماد باشد، پر از استواریهای ناپیدا.
مانند آبنبات شیرین و مانند گل، زیبا باشد.
عشقی همچون دریا، پاک و همانند ماه، تابان.
قلبم تو را میخواهد، تویی که آغاز و پایان همهچیزم هستی، من تو را میخواهم.
آخرین ویرایش توسط مدیر: